29- و همانا درنظر اینان عفاف همان چوب در جایی کردن بود..

کافیست قلم به دست گیرم! اما نمی‏گیرم.. نمیاد! قلم نیــــــمیــــــــااااد! قلم از دستم گریزان.. من به دنبال او روان، اما ناتوان!

رو تخت دراز می‏کشم و با نوک انگشت سایه‏م و رو دیوار ترسیم می‏کنم.. رنگ تازه‏ی دیوار، مداد ِ سیاهم و می‏طلبه اما حس‏وحال امروز توان مقابله با خشم احتمالی مامان و نداره.. با نوک انگشت سایه‏م و رو دیوار ترسیم می‏کنم، سایه بهم پوزخند می‏زنه، با نوک انگشت من و رو تخت می‏کشه.. حس‏وحالش امروز من و به مبارزه می‏طلبه.. رو تخت دراز می‏کشم و چشمهام و از سایه می‏دزدم!

::

یه شرط به شروط مامان‏هما ؛علاوه بر خوشگل و قدبلند و پولدار و تحصیل کرده و بور و چشم سبز بودن؛ واسه عروس نمونه شدن اضافه شده.. "رانندگی بلت باشه!"
خاله با صدای بلندی که مامان‏هما بشنوه می‏گه:"بلده! تازه! دانشگاه رفته، لیسانس گرفته!"
مامان هما دماغش و جمع می‏کنه و می‏گه:" چی؟؟! شوهرکرده، طلاق گرفته؟؟!"
خاله چشمهاش و می‏ده بالا و من به مکالمات احتمالی جاری تو ذهن مامان هما و عروس طلاق گرفته فکر می‏کنم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: نام جاوید وطن، صبح امید وطن، جلوه کن در آسمان، همچو مهر جاودان
  • کروکودیل خسته: به مولا خفه نشی میام خفه ت می کنم.. مرتیکه‏ی این ِ چیز ِ فلان فلان شده..
  • توضیح صحنه: غلامبچه‏گان مسئوول دروازه‏های بهشت مشغول حفاظت از عفاف و حجاب کروکودیل خسته


::

پ-ن: دارم تو انجام کارهای احمقانه اما عاشقانه استاد می‏شم.. بوسیدن عکست و حس کردن لبت شده کار این روزهام.. کار روزهای دوریت..

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل طبق معمول روزهای پیشین در آبهای بیکاری شنا کرده!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل سرگردان
  • قیمت: به میزان یه شغل نون و آبدار
  • دستور مصرف: خب کار خوب دیگه! کار توووپ



28- کروکودیل عوض می‏شه!

واسه دلگیری‏های گاه‏‏بی‏گاه گاهی نمی‏شه کاری کرد.. واسه اجبارهای روزانه اغلب نمی‏شه کاری کرد.. واسه درمون درد ِ دوریت اما می‏تونی کاری کنی.. واسه نزدیکی دستهامون، آره! می‏تونم هرکاری کنم.. واسه تو همه کاری می‏کنم.. می‏دونم واسه من هرکاری می‏کنی..

::

مامان هما آروم میاد و کنار عروس ِ خاله می‏شینه.. چند ثانیه با لبخند براندازش می‏کنه و شروع می‏کنه به خوندن: "این دست کجه! کی می‏گه کجه؟.. مادرشوور؛ با من لجه!" عروس خاله می‏خنده و مامان هما ادامه می‏ده: " مادرشوهرا خوبن، این عروسا بدن! والا! ناخالن!" همه می‏خندن، خاله از همه بیشتر! بهش می‏گم:" عروسه خودشا!"؛ با سرزنش نگام می‏کنه:" خودم می‏دونم، خودمم عروس بودم خب! واسه همین می‏گم! عروسا نخاله‏ن!"
دیگه من چی دارم که بگم!

::

قاطی شعرهام می‏گردم، انگار یه نفر دیگه گفته باشه واسم غریبن.. دوستشون دارم، خیلی بیشتر از شعری که یه نفر دیگه می‏تونه گفته باشه و من تو دلم بگم کاش مال من بود!

دل ِ ما پوسیده
دو، سه رَج مانده به پایان برسد..
دل ِ من خشکیده
دو، سه قطره کف ِ دل مانده فقط
.
.
.
تو بگو سبز شویم
تو بگو تازه و سرزنده شویم
دل ِ من ریشه دهد..
دو، سه پیچک به اقاقی‏ست فقط!

پ-ن مربوطه: من از دوسه سال پیش می دونستم این دوره چی می‏طلبه!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تموم ِ دنیا یک طرف، تو یک طرف عزیزم، عزززیـــــــزم!
  • کروکودیل ِ خسته: تموم ِ دنیا یک طرف، توهم همون طرف عزیزم! عزیـــزم!
  • توضیح ِصحنه: کروکودیل ِ خسته در حال ِ عوض کردن مسلسلی کانالها

::

پ-ن: ترس ِ غریبی دارم این روزها.. اگه کار ِ خوب پیدا نکنم؟ اگه اونجا درست نشه؟ اگه از همه جا رونده و مونده شم؟ اگه؟ اگه؟ اگه؟ ترس ِ غریب ِ مضحکی دارم این روزها! اگه این روزها نگذرن!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای راکد شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِکروکودیل جلبکی
  • قیمت: به میزان مورد نیاز!
  • دستور ِ مصرف: (دستور مصرف ندارد)

27- کروکودیل بی دندان مانند شاهزاده ی بی تاج و تخت است!

به روزهای باهم بودن هرچی نزدیک‏تر بشی، تحمل دوری واست سخت‏تر می‏شه.. می‏دونم بدیهی ِ! می‏دونم غیب نگفتم.. توهم می‏دونی که شیرینی عشق تو همین بدیهیاتشه.. تو همین روراست گفتن..
واسه همینه که می‏گم، به روزهای باهم بودن هرچی نزدیک‏تر، تحمل دوری سخت‏تر... مشکل من نیست که بدیهیات شیرینن و تحمل دوریت تلخ!

::

افتادم رو دور دندونپزشکی رفتن.. بدمسسب وقتی شروع شد، تموم شدنش با خداس.. رو صندلی بخش جراحی لثه دراز می‏کشم و خودم و بغل می‏کنم.. تپش‏های سنگین قلبم پخش می‏شن تو تنم؛ دستیار میاد و یه کلاه می‏کشه رو سرم، یه پارچه می‏ندازه رو پیشونیم، یه پارچه رو تنم و حس بد اتاق عمل حمله می‏کنه بهم.. نفس‏های عمیق می‏کشم.. صدای بابا تو گوشمه، وقتی کوچیک بودم و به دکتر می‏گفت:" این دختر من خیلی شجاعه! هیچوقت گریه نمی‏کنه پیش دکتر!" و من ازدست و پازدن میون تلاش برای حفظ آبروی بابا و روندن ترس و نفرت ناشی از بوی مطب و صدای مته و غلبه برگریه‏هام که محتاجشون بودم، به حال ضعف می‏افتادم.. خودم و بغل می‏کنم و می‏شم دختر شجاع بابا که حتی وقتی همراهم نیومده دندونپزشکی، دخترش آبروش و حفظ می‏کنه.. حملات دکتر به دهنم شروع می‏شه و خون ِ که سرازیر می‏شه تو حلقم و صدای دکتر که با خشم می‏گه:" قورتش نده! می‏گم قورتش نده!" و من خودم و محکم‏تر بغل می‏کنم و دیگه دختر ِ شجاع بابا نیستم! اشک کل صورتم و لرز تموم تنم و می‏گیره و هی با خودم تکرار می‏کنم:" تموم شو لعنتی! تمومش کن لعنتی! تموم شو! تمومش کن! لعنتی! لعنتی!"
برای من که از جوونه زدن اولین دندون شیریم تو دندونپزشکی بودم این حس عجیب بود.. انگار داشت بهم تجاوز می‏شد، بهم توهین می‏شد، حریم شخصیم تیکه پاره می‏شد.. حس گندی بود.. دختر شجاع بابا با اشکهای بی‏اختیارش، آبروی چندین و چند ساله‏ی بابا رو برده بود!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: وه که چه زیبایی، گرم و دلارایی، مثل یه رویاااایییییییی...
  • کروکودیل ِ خسته: این و باس واسه کلاغه بوخونی دادا!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته مشغول خوردن پنیر آمل کاله روی درخت گردوی همساده!

::

پ-ن: گرد و خاک بدی نشسته بود رو بلاگ.. پووووف... چشمام پر خاک شد!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای گشنگی شنا کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل مجروح!
  • قیمت: به میزان یک دست دندان ردیف آسیا!
  • دستور ِ مصرف: قبلن دندان‏ها را نصب و قابل استفاده فرمایید!

26- کرو در سال ز ِر مفت مضاعف!

بذار هر اسمی که می‏خوان رو این سالهای رَم کرده‏ی گریزون بذارن.. امسال سال ِ من و توست، نه سال همت مضاعف، کار مضاعف یا هر زر مضاعف دیگه!
امسال سال من و توست.. بذار هرکی هرچی دلش می‏خواد بگه..

::

هیچ سیزده به دری دلگیرتر از سیزده‏‏ای نیست که افتاده باشه به جمعه‏های خودبه‏خود دلگیر! اصولن باباها استعداد زیادی تو دلگیرترتر کردن این جمعه‏های آلوده به سیزده دارن.. کافیه بذاری تو راه درکردن سیزده، واست "صبح جمعه با شما" بذارن گوش بدی!

::

رفتیم ورامین و سیزده رو درکردیم.. مامان هما نشسته زیر سایه و چشم دوخته به بوته‏‏های گوجه‏فرنگی.. " یکی بره گوجه بچینه؛ یه نون پنیر سبزی! بخوریم.. چه حالی می‏ده!"

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: اِ! مگه کشکه؟! شماره‏ت به این راحتی پخشه!
  • کروکودیل ِ خسته: کشک؟! نه! رُنده! دیگه دوستان هم محبت دارن، تماس می‏گیرن!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال نصب شماره‏ی همراه روی بیلبوردهای بزرگراه

::

پ-ن: بارالها! خودت دیگه می دونی، من زیاد حرف نمی زنم..

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل انقد خوابش میــــاد! تن به آب نزده دیگه

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل خوابالوده
  • قیمت: به میزان یک عدد بالش پرقو و باقی مخلفات
  • دستور مصرف: قبلن برای کروکودیل گونجیشک لالا رو هم نخونین، خوابیده!


25- کرو بوس بُ-کن ازم!

حرفهای فلسفی را بی‏‏‏خیال! برای کوله‏بار من زیاد سنگینند.. حرفهای عاشقانه‏را هستم اما! هرچه عاشقانه‏تر گویم، سبک‏بال‏تر می‏شوم.. حرفهای عاشقانه‏را هستم.. نزدیک بیا، عاشقانه‏هایم سرریـــــــــزند...

فرق نمی‏کنه تو کدوم جاده پا بذارم.. "تمام راه‏ها به تو ختم می‏شوند"..

::

هیچ‏چیز بیشتر از صحبت ِ ازدواج به مامان هما روحیه نمی‏ده.. هیچ‏چیز هم بیشتر از صحبت درمورد خواستگارهای مردودی ِ خاله‏ها مایه‏ی عذابش نیست!

"مادر! انقد سخت نگیر، مث این خاله‏هات می‏شیا! خواستگار میومد واسش، چه قیــــافه‏ای می‏گرفت واسه یارو، نمی‏شد نیگاش کرد.. همین گیتی خانوم! می‏خواس واسه پسرش.. حالا پسره طاس بود! خب باشه.. طاس بوده، دزد که نبوده! حالا قدش هم کوتوله بود یه‏کم! خب چه عیب داره! نه حالا خودش خیلی بلنده.. می‏گه وانت داره! خب داداش خودت هم وانت داشت! عیب داره؟"
گوش‏هاش سنگینه! سنگینه و نمی‏شه خرخره‏ت و پاره کنی و بگی وانت داشتنش اشکال نداشت! اما پشت ِ وانت دوتا بچه قدو نیم قد هم که داشت!
مامان هماس دیگه! هیچی بیشتر از صحبت ِ ازدواج بهش روحیه نمی‏ده!

::

روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: می‏گم بوس بکن ازم..
  • کروکودیل ِ خسته: اسمم سوسنه! نه اعظم!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته با موهای سبدی درحا....

اقا کات! کات! این چه افتضاحیه؟! جمعش کن آقا! جمع کن!

::

پ-ن: پروفایل هرچی هم زور بزنه، باز جای سیصدوشصت و نمی‏گیره! یکی این و به جی‏راسل! بگه!

بازهم پ-ن: هیچکاک دار فانی و وداع گفت.

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل عجب شنایی کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ موشولینا اینا
  • قیمت: به میزان بلیط کنسرت ساسی مانکن.. بروبچز اگه خواستن علی پیشتاز!
  • دستور مصرف: قبلن تفاوت گوشواره و دخترخاله را به کروکودیل توضیح دهید.


24- مهم هارو می گیرن! بپا کرو!

می‏خوام حرفهای مهمی بزنم.. حرفهای مهمی که بگین "ووه! این دختره چقد حالیشه!".. می‏خوام حرفهای فلسفی بزنم که هیچ کدوم ازش سردرنیارین و بگین "ووه! این دختره چقد بارشه! ما چرا بارمون نیست!".. می‏خوام! می‏خوام بگما.. حرفهای مهم، حرفهای فلسفی، حرفهای پیچیده‏ی گنگ، حرفهای رمزآلود.. می‏خوام! اما خب نمیاد! چیکا کنم! من همچین آدمی نیستم.. گفته باشم! من آددددمــــــــــــش نیستم!

::

"یوسف آباد، خیابان سی و سوم".. همونقدر که یه آدم وراج می‏تونه سرت و درد بیاره، سردردآوره! شخصیت های حراف انقدر مخم و با بلند فکر کردنشون جویدند که مغزم گاهی خودش و به خواب زد و چشمام گاهی دزدکی از روی خط ها پریدند..
نمی‏فهمم چرا "یوسف آباد،..." سه هفته تو لیست ده پرفروش‏ بوده و "نیکولا کوچولو" هیچ جا نبوده! نمی فهمم!
نمی فهمم کی کتاب ِ پرفروشم را خواهم نوشت! نمی فهمم!

::

گزیده‏‏‏‏ی مکالمات ِهفته:

- نمی‏دونی خونه رو چند اجاره کرده؟
- خیلی مناسب بوده مثکه.. گفت چقد رهن، ماهی چند هم اجاره!

---

- این 206 ِ خسته‏م کرده.. می‏خوام یه LX بگیرم، حالا شاید این و فروختم به خانومم!
- به خانومت بفروشی؟؟!
- آره دیگه! حالا شایدم قسطی ازش گرفتم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تورا من چشم درراهم شباهنگام..
  • کروکودیل ِ خسته: بیخود بابا! شباهنگام حکمن یه چیایی هم می‏خوای..
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال زدن پوشیه!

::

پ-ن: روزها عین خر ِ رم کرده می گذرند.. هیشکی هم نیست جلوشون و بگیره!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای ترس‏های ناگهانی از بهار! شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ پیش بهار زده
  • قیمت : چند می‏بری؟
  • دستور مصرف: قبلن کلیه‏‏‏ی تقویم‏های جدید را جر و واجر نمایید.


23- دیشب تو کجا بودی کرو؟ من خواب تورا دیدم!

دیشب داشتم تو خواب دنیارو تقسیم می‏کردم..

امریکا رو به یکی سپردم، انگلستان و به یکی دیگه.. قرار شد این دوجا رو تحت کنترل داشته باشیم تا کل دنیا تو مشتمون باشه! عجب لهجه‏ی امریکایی خفنی داشتم! همه رو تو اون کافه‏ی تنگ و تاریک تحت تاثیر قرارداده بودم!
صب دلم واسه اون لهجه‏ی امریکایی بیشتر از دنیاداریم تنگ شده بود!
..Then We can control the world بعله! پ چی!

::

این وقت سال که می‏شه، کیو قرش می‏گیره! تقی که به توقی می‏خوره دیگه روشن نمی‏شه.. تو اوج ترافیک حکیم، قبل از تونل خاموش شد.. "روشن شو بدمسسسسب!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، باز از حال رفت.. "روشن شو لعنتی!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، دیگه کاملن رفت تو کما! از من اصرار، از کیو انکار! دو تا چراغ گنده پشت سر کیو واسسادن! پلیس اومد کنار ِ ماشین :" به سلامتی خاموش شد دیگه؟".. " بله!" .. "خب بیا پایین".. "باشه" .. "برو عقب بشین" .. "عقب بشینم؟" .. " نه! می‏خوای تو جلو بشین، من عقب می‏شینم!" .. رو به مهدیس: "تو کجا پیاده می‏شی، بشین!"

سرگردون کنار کیو، تو ترافیک حکیم ایستاده‏م: " کجا می‏برینمون؟!" .. " خونه‏تون! از پله‏ها هم می‏بریم بالا، تا دم اتاقت!" .. " چه خوب! حالا جدی کجا می‏ریم؟!" .. "خانوم توقیفه ماشینت! می‏ریم پارکینگ!" .. "ای آقا! چرا؟!"
انقد کیو درب و داغونه که هیچ تعجب نمی‏کنم یه روز به عنوان یه زباله‏ی متحرک توقیفش کنن!
پلیسه گفت:" بابا! شوخی کردم! برو عقب بشین! فقط اگه سپر ماشینت دراومد تقصیر ما نیستا! این خودش از الان آویزونه!" می‏شینه جلو و شروع می‏کنه هوار زدن:" دستی نداره! دستی نداره!.. ا ِ! داره! چقد پایینه!"

می‏شینم عقب، راه می‏افتیم و قاطی شلوغی تونل می‏شیم.. " دهه! پس سوئیچت کو؟؟ فک کردی می‏خوام بدزدمش، ورش داشتی؟! نمی‏گی فرمون قفل کنه، سه تایی مردیم؟!" سوئیچ و می‏دم بهش.. هنوز راضی نشده.. " ببین! یه پولی بهت می‏دم، بده این و بشورن!" .. " سرده هوا! واسه همین نشستمش!" .. "چه ربطی داره؟".. " خب آخه کارواش که نمی‏شه این و برد، از همون دم در همه وامیسسن به خنده! خودم باید بشورمش، هوا سرده، نمی‏شه! "..
نگفتم بهش که کلن کیو ماخوذ به حیاس! غیر از خودم با هیشکی نمی‏ره حموم!

گفتم:" فک کنم مشکل از کاربراتورش باشه!".. " نمی دونم والا! من کارشناس تصادفاتم، نه مکانیک!" بعد از تونل نگه داشتن:" بفرما! رسیدیم!" .. "ا ِ! خب الان چیکا کنم؟!" .. "نمی‏دونم دیگه، یه‏جور روشنش کن" هنوز حرفش تموم نشده روبه همکارش فریاد کشید:" هوشنگی! برو اون اسکول و جمع کن!" .. اسکول یه سمندی بود که در عقب و جلو رو داده بود بالا، تو لاین سرعت واساده بود سیزده در می‏کرد!
کیو غیرت نشون داد و روشن شد، چپ چپ نگام کرد:" می‏خواستی مارو بکشونی تا اینجا؟!".. " می‏ترسم باز خاموش شه! برم؟".. "برو! هرچند باز وبال خودمونی! خاموش شد، سوت بزن، ما میاییم! چشمات و ببند، توکل کن به خدا! فقط کسی و نکش سررات!"

اینجور وقتا حس می‏کنم پلیس‏های راهنمایی رانندگی و دوس دارم! مگر اینکه خلافش ثابت شه!

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دیشب تو خواب خواب می‏دیدم، ایران عروسی کرده.. هرکی با هرکی قهر بوده، رفته روبوسی کرده!
  • کروکودیل ِ خسته: نه بابا! حتی بوش با آقا؟؟
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته مصرانه در جستجوی افرادی برای بوسیدن!

::

پ-ن: "دا" رو خوندم.. توصیه‏ش نمی‏کنم! حرفها به دلم نمی‏شینن، باهام صادق نبودند..

بازهم پ-ن: چی خیال کردین؟ کاملن ناآرام هم آپ شده تازه!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای مگنتی، فیوزی، کاربراتی شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل روغنی
  • قیمت: به میزان یه دست موتور پیاده سوار کردن!
  • دستور ِ مصرف: قبلن به کروکودیل وام خرید خودرو بدید! (کاملن جدی!)


22- بیا بوگو که چه کارت کنم، کرو!

تاتی‏‏‏تاتی‏کنان به‏‏سوی تغییر پیش می‏رم.. حس خوبیه، خوبم.. آرومم.. اثراتش ذره ذره رگهام‏و پر می‏کنه.. تاتی‏تاتی‏کنان با خودم مهربون‏تر می‏شم.. تاتی‏تاتی‏کنان خودم می‏شم...
جست و خیزهای کودک ِ درونم پرشورتر شده‏‏‏اند!

::

پشت چراغ قرمزمهدیس می‏زنه بهم:" اون داره صدات می‏کنه!"
"اون" یه پسر خوش‏چهره‏ی چشم تنگه! با اشاره می‏پرسه:" این‏وری می‏ری؟".. با اشاره جواب می‏دم:"نه! مستقیم!"
با اشاره می‏پرسه:" چن سالته؟" با اشاره می‏پرسم:" چن میاد؟".. لباش و می‏ده پایین، سرش و این‏ور اون‏ور می کنه و با انگشتهاش نشون می‏ده:" بیست و پنج!".. ابروهام و می‏دم بالا.. می‏گه:" بالاتر؟!" با اشاره می‏گم:" خیلی بالاتر!"
" شماره بدم؟".. "نه!".. "چرا؟" .."زنگ نمی‏زنم" .. می‏خنده:" می‏دم، حفظ کن، پاره‏ش کن!"
فک کنم بو برده دارم رو ارتقای سطح کمی و کیفی حافظه‏‏م کار می‏کنم!
چراغ سبز می‏شه.. دوست ِ "اون" می‏پیچه راست، من مستقیم می‏رم.. نسترن می‏گه:" اه! حدیـــــــث! دوستش اسپورتج داش!" می‏گم:" دوستش داش! به "اون" چه!".. " خب دوستش با ما دوست می‏شد! بعدم وقتی دوستش اسپورتج داره، خودش هم کم کم 206 و داره!" .. مهدیس می‏گه:" آره دیگه! مث حدیث که پی کی داره و تو هیچی نداری!" بعد رو می‏کنه به من:" چه با این ماشین قراضه‏ت، ناز هم می‏کنی!"
همون دیگه! حالا تو هی بیا واسه این بخون: تن آدمی شریف است به جان آدمیت!.. مگه تو کتش می‏ره؟!

::

مامان هما به خواهر کوچیکه توصیه‏‏ی ایمنی می‏کنه:" مادر! سوارماشین نشیا! من خودم می‏ترسم سوار شم! والا! اعتبارم نمی‏شه! می‏گف نگا کن! یه پیرزنه ماشین سوار شده، بردَش بیابونی، کار ِ بد بش کرده، انداختتش اونجا رفته! پیرزن هم بوده.. از پیرزنام نمی‏گذرن! فقط خدا اون روز و نیاره کسی زیر دس دشمن بیفته! خدا اون روز و نیاره! دشمن بده!"

خلاصه هوس بیابون به سرتون زد، یه ماشین بگیرین! جواب می‏ده..

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: زیر زیر زیرو رو بشه دنیا من تورو می‏خوااام..
  • کروکودیل ِ خسته: اه! جلف! جم کن دس و پات و بابا!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال قر دادن های زیرپوستی!

::

پ-ن: هرکی کارهای "سامپه" رو ندیده.. چیزه! (بعدن که دیدین، خودتون جای "چیز" هرچی خواستین واسه اونا که ندیدن بذارین!)

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای اقیانوس شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل ِ جهش یافته‏‏ی تپل!
  • قیمت: به میزان خرید یک دستگاه اسپورتج جیگری
  • دستور ِ مصرف: قبلن کروکودیل را پشت فرمان بنشانید.


21- تحریم ِ بهشت توسط کروکودیل ها

تو فراموش میشی شک نکن.. گیریم که ظرف یکی دو روز نه، یکی دو هفته نه.. در نهایت اما، تو فراموش میشی.. شک نکن!
می‏بینی دارم فراموش می‏شم.. کافیه دو هفته نباشم که دیگه یادی ازم نکنی.. درنهایت من، فراموش می‏شم.. شک نکن!

::

کِسی نـــــی که از م ِ بُپُرسه چه‏تِن تو
چه بودِن که لاغرته بودی
همیشَه سرت بِی چه زیرن
چشت بِی چه سرخن

گریخُم نَهُندِن.. گریخُم نَهُندِن.. گریــــخُم نَهـُــــــــــــندِن...*

...

* چندروزه درگیرم با سهیل نفیسی و جنوبی خوندنش و شُبنه تنهاییم و گریستن‏های نهانیم...


::

بهش شیرینی‏‏های بقچه پیچ تعارف می‏کنم..
برمیداره و می‏پرسه: اسم اینا چیه؟؟
-نمی‏دونم، باقلوا که نیست!
-خب چیه؟
-بقچه!
ابروهاش و می‏ده بالا: یه چی می‏پرونیا! حالا نخواستم بگم از یه جات درمیاری!

::

مامان هما نشسته و با غصه زل زده بهم... می‏دونم به چی فک می‏کنه؛ خودم قبل از اینکه حرفی بزنه می‏گم: "نه مامان بزرگ! هیچ خبری نیست، هیشکی هم ازم خواستگاری نکرده!"
میاد کنارم می‏شینه و با لحنی اغواگر می‏گه:" فاطمه زهرا از پیامبر پرسید کسی هس که زودتر از من بره بهشت؟؟ پیامبر گف آره! یه زنی هس که یه قدم جلوتر از تو می‏ره بهشت.. فاطمه زهرا ناراحت شد(!) پرسید کیه؟! دید یه زنیه که هرشب قبل از اومدن شوهرش همه‏چی و واسش آماده می‏کنه، یه چوب هم می‏ذاره کنار سفره (!).. پرسید این چوب چیه؟ گفت واسه وقتی گذاشتم که می‏خواد من و بزنه(!) دیگه نگرده، این چوب دم دستش باشه (!!!)... تو هم حواست باشه، شوور کردی خوب شوهرداری کن، بهشت زیر پات باشه!
یه جور که بفهمه شاکیم کرده نگاش می‏کنم و حوصله‏م نمی‏کشه به زبون اشاره بهش بگم چطور شما تاج سر بابابزرگ بودی، حالا به ما که رسید صرف شوهرداشتن باید چوب هم بخوریم! که من برم جهندم! اما نمی‏خوام این بهشت چوب‏لازم و! که این روایت‏ها ساخته و پرداخته‏ی ذهن کیه آخه! چیش واست جذابه که واسه نوه‏ت می‏کنیش تجربه، درس زندگی، که خودت حساس بودی حتی به بالا چشمت ابروگفتن‏های شوهرت، که... پوووف! حتی حوصله‏م نکشید تو ذهنم باهاش بحث کنم.. فقط نگاش کردم و با لبخند از سرآشتیش، من هم لبخند زدم...

::

روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: سحر با باد می‏گفتم حدیث آرزومندی...
  • کروکودیل ِ خسته: دهن لق‏تر از باد پیدا نکردی واسه درددل؟!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال راز و نیاز با آتش!

::

پ-ن: من از پذیرفتن هرگونه مسئولیتی درخصوص درست یا غلط نقل شدن ترانه‏های جنوبی که در بالا آمده، معذورم.. گفته باشم!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای باور می‏کنی خودش هم نمی‏دونه چی؟ شنا کرده بود؟ اصن شنا کرده بود؟؟



20- کروکودیل ِ بزغاله‏ی گوساله!

من متاسفم از اینکه ازت لجم می‏گیره و نمی‏تونم این حس و اون ته‏تهای وجودم پنهان کنم.. من متاسفم از اینکه رو اعصابم راه می‏ری و من هرچیم دندونهام و روهم فشار می‏دم باز آروم نمی‏شم.. من متاسفم که الان دارم علنن حسم و بهت جار می‏زنم و می‏دونم اگر رفتارت و اون طرز فکر بازاریت و عوض کنی کلی از این جارزدن پشیمون خواهم شد.. من متاسفتر خواهم شد اگر بفهمم درموردت اشتباه کرده‏ام اما باور کن صادقانه آرزو می‏کنم متاسف‏ترم کنی!

بیا و من و شرمنده کن و نشون بده این آدمی که من فکر می‏کنم نیستی!

بیا و متاسف‏تر و پشیمونم کن!

::

این‏روزها همه بی‏حال و حوصله‏ان، منم مثل همه
این‏روزها همه اتفاق‏ها بدن، عاشورا هم مثل همه
این‏روزها همه حرفها مفتن، خطبه‏ها هم مثل همه
این‏روزها همه ...
همه...
همه...
هم‏همه‏ها هم مثل همه...

::

کل مغزم و زیرو رو می‏کنم شاید چیزی پیدا کنم که بخندونتم.. که بخندونمتون.. بدمسسب راه نمی‏ده!

::

صفحه‏ی جی‏میلم همه‏ش می‏گه تهران برفیه.. تهران بارونیه.. من مونده‏م این آفتابی که صاف می‏تابه تو تخم چشمام مال کدوم شهره!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دوتا حیروون من و تو.. تو خیابون من و تو..
  • کروکودیل ِ خسته: بپوشون اون صورت ایکبیریت و...
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال پوشیدن جلیقه ی ضدگلوله

::

پ-ن: من یه چیزی فهمیدم، صنفی که توش کار می‏کنی می‏تونه عین خانواده و توارث رو رفتارت اثر بذاره!

بارالها! مارا از شر رفتارهای بیمه‏ای درامان بدار! آمین!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای این! شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ فلان فلان شده
  • قیمت: به میزان سه چارتا فحش آب‏نکشیده و چارپنج تا آب‏کشیده
  • دستور ِ مصرف: قبلن حواله‏ی چک و لگدها را برای کروکودیل ارسال فرمایید.


19- کروکودیل ها هم می تونن بپزن؟؟

همیشه همینجوریه، به خودت باشه واست انجام دادن یه‏سری کارها عین جون دادنه! اما همون کار و وقتی با یه نفر دیگه انجام می‏دی.. وقتی به خاطر یه نفر دیگه انجام می‏دی، می‏شه برات لذت‏بخش‏ترین کار دنیا ..
کی فکرش و می‏کرد من یه روز آشپزی کنم؟! کی فکرش و می‏کرد من یه روز با عشق آشپزی کنم؟.. دیگه دارم ایمان میارم که هرکار بخوای می‏تونی بکنی..

::

خسته و کوفته از سرکار می‏رم خونه مامان‏هما، لم می‏دم به دیوار آشپزخونه و به حرفهای خاله‏ها گوش می‏دم؛ مامان‏هما بی‏هوا میاد جلوم وامیسه و می‏گه: " چیه؟؟ اومدی بهم بگی واست خواستگار اومده؟؟"

چند ثانیه طول می‏کشه درک کنم چی داره می‏گه! چشمام و گرد می‏کنم و می‏گم:" قیافه‏م شبیه خواستگاراومده‏هاس؟؟"
بدون اینکه بشنوه چی می‏گم یا اصلن اهمیتی بده که دارم حرف می‏زنم با عصبانیت ادامه می‏ده:" یه بار شد بیای بگی خواستگار اومده.. می‏خوام شوور کنم؟؟!".. آه کشون راهش و می‏گیره و می‏ره:" محرم هم که اومد.." می‏زنه زیر آواز:" محرم آمد و عیدم عزا شد..." و من نگاش می‏کنم که دور می‏شه و غصه‏م می‏شه که چرا "بادابادا مبارک بادا" رو با کلی "بادابادا"ی اضافی و ضرب گرفتن رو تمبک خیالیش نمی‏خونه..

::

به هیچ‏کس توصیه نمی‏کنم با خواهرش یه جا کار کنه.. کلن توصیه می‏کنم با فک و فامیلتون یه‏جا کار نکنین.. اصن توصیه می‏کنم کار نکنین!

::

جک جونورای بلاگم کم بود، بابا یه مرغ مینا هم گرفت که دیگه جمع *اوذار و اباشر جمع شه!

* اوذار و اباشر در فرهنگ عامیانه‏ی خاله به معنی اراذل و اوباش می‏باشد؛ لازم به ذکراست نام کیوشاد نیز بعد از رد شدن از کارگاه زبان‏شناسی خاله از پورشاد به کیوشاد تبدیل شده است!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: می‏خوااام برسوننننمت...
  • کروکودیل ِ خسته: به قیافه‏ت که نمیاد این کاره باشی!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال سوار شدن ترک ِ موتور گازی!

::

پ-ن: امروز فهمیدم ناهار و شام و شاید بشه ایستاده خورد، اما اصلن عاقلانه نیست صبحونه‏ای که همراه با مرباس و غیر از نشسته، به صورت دیگه‏ای خورد! مانتو،شال، شلوار و کفشم طعم مربای آلبالو دارن!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای مربایی شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ نوچ
  • قیمت: به میزان حمام آب گرم!
  • دستور مصرف: قبلن کروکودیل را بنشانید..



18- کروکودیل در جلد قورباغه..

دلم شکسته.. نمی‏دونم بیشتر از تو یا از خودم.. هرروز بیشتر از قبل شبیه قورباغه می‏شم.. حالا می‏فهمم شاهزاده چطور به قورباغه تبدیل شد و یه بوسه چطور تونست طلسمش و بشکنه!!

::

تو سیصدوشصت یه بازی اعتراف راه افتاده بود.. چه حرفا که نزدیم.. چه اعترافها که نکردیم.. چه پرده‏ها که کنار نرفت.. چه آبها که نریخت.. چه کوزه‏ها که نشکست..

می‏خوام اعتراف کنم: من متناقض‏ترین موجود بی‏ثبات و مردد دنیام که از تغییر می‏ترسه اما دیگه خسته شده.. مصممه ترسش و دور بریزه.. نه به خاطر تو.. که دیگه به خاطر هیچ‏کس حاضر نیست تغییر کنه.. به خاطر خودش.. به خاطر تموم خسته‏گی‏هایی که اینهمه سال رو دوشش هوار شده.. به خاطر چشمهای نمناک کودک درونش..

::

یه سری حرفهارو بهتره هیچوقت نزنی.. یه سری حرفهارو بهتره هیچوقت نشنوی.. یه سری حرفهارو وقتی می‏زنی بعدش می‏ره رو اعصابت.. هی خط می‏کشه.. هی خط می‏کشه.. هی خط می‏کشه اعصابت‏و..
یه سری حرفهارو وقتی می‏شنوی بعدش سنگینی می‏کنه رو دلت.. هی می‏سوزونه.. هی می‏سوزونه.. هی می‏سوزونه دلت‏و وجودت‏و..
یه سری حرفهارو نمی‏زنم.. بذار یه سری حرفهارو نشنوم..

::

بعد از مدتها با یکی از دوستام رفتم بیرون.. شب آروم به سمت کیو می‏ریم و یه دووی درب و داغون کنارمون ورور می‏کنه، سوییچ و درمیارم و یکیشون می‏گه:" آها! می‏خوای بگی ماشین داری!"
جلوتر می‏رم، یکی دیگه‏شون می‏گه:" الان می‏ره اون شاسی بلنده رو سوار می‏شه!"..
البته که کیو هم می‏تونست شاسی بلند باشه اما جهش ژنتیکی این نعمت و ازش گرفت!
می‏رم سمت کیو.. اون‏یکی داد می‏زنه:" نگو این پی‏کی مال توس که تا ته خیابون بلند می‏خندم.."
سوییچ و می‏ندازم به در و صدای قهقه‏ی سه تاشون می‏ره هوا.. تا ته خیابون صداشون می‏یاد..
من سرخ می‏شم.. کیو لبخند می‏زنه! واسه شادی دل همین جوون‏هاس که نه عوضش می‏کنم، نه می‏شورمش!!!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تورو هیچوقت گم نکردم، تورو هیچ‏جا جا نذاشتم..
  • کروکودیل ِ خسته: نه بابا! هنر کردی..
  • توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال سه قفله کردن بند و زنجیرها!

::

پ-ن: دنیای کوچیکی شده.. قاطی اینهمه آدم و کروکودیل و کرگدن، یهو می‏بینی با یکی مثل شاخ هم دبستانی بودی!! از کجا معلوم آدامس هایی که زیر نیمکت می‏چسبیدن کار خودش نبوده‏ن..

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای غلطان شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل نمک سود
  • قیمت: هرچی مرامته
  • دستور مصرف: قبلن قورباغه‏هارا از مرداب برانید!!


17- کروکودیل ها هاشور که می‏خورن خوشگلتر می‏شن..

هرروز درمورد خودم به کشف تازه‏ای می‏‏رسم.. تنها دردو صورت فیلم تماشا می‏کنم.. یا شدیدن فکرم آزاد باشه، یا شدیدن فکرم درگیر باشه..

فکرم شدیدن درگیرته و این روزها هی فیلم می‏بینم.. هی فیلم می‏بینم.. هی فیلم می‏بینم..

فکرم که درگیرته حضورت حی‏وحاضر تومغزم رژه می‏ره.. رژه می‏ره.. رژه می‏ره و حتی یک ثانیه هم از رفتن نمی‏مونه..

تو مغزم که رژه می‏ری وجودت مثل شابلون ته ِ ذهنم لونه می‏کنه.. لونه می‏کنه.. لونه می‏کنه و من هرشخصیتی و که می‏بینم از روی شابلون وجودت رد می‏کنم..

شخصیت‏هارو که از روی شابلون وجودت رد می کنم، نقاط اشتراکتون و هاشور می‏زنم.. هاشور می‏زنم.. هاشور می‏زنم..

نقاط اشتراکتون و که هاشور می‏زنم، تو پررنگ‏تر می‏شی.. پررنگ‏تر می‏شی.. پررنگ‏تر می‏شی..

پررنگ‏تر که می‏شی، می‏شی پررنگ‏ترین و خوش‏رنگ‏ترین شخصیت زندگی پر از تناقض من..




::

صبح‏ها مغزم نیمه‏خوابه.. باید دوسه ساعتی از بیدارشدنم بگذره تا کاملن بیدار شه، بهترین زمان واسه سرکیسه کردنم همین موقعست.. دم در شرکت یه یارویی که از حالت نیمه‏مست، نیمه‏هوشیارم پی به موضوع برده صدام می‏زنه و قبل اینکه به این درک برسم که باید فرار کنم اون نصف داستان دختربچه‏ی یازده سالش و که الان تو بیمارستانه و اون پول کمتر از میزان موردنیاز همراهشه و یه مسیحی معتقده که الان از شرمندگی درحال مرگه اما جبرزمان اون و به این مرحله رسونده که از مردم واسه دوهزارتومنی که کم داره کمک بخواد و به مریم مقدس سوگند می‏خوره که تا دوساعت دیگه پولم و پس آورده باشه و حتی حاضره دستبند طلاش و گرو بذاره تا من خیالم راحت شه و .. من با همون مغز نیمه‏هوشیارم به این فکر می‏کنم که کی واسه دوهزارتومن دستبند کارتیه‏ی تورو گرو می‏گیره؛ که باید بگیره تا تو آدم شی؛.. که نیمه‏ی بیدار مغزم با کلمه‏ی مسیحی و مریم مقدس درگیره.. که مسیحی‏هارو انقد درست می‏دونه که هی دلش می‏خواد فکر کنه اگه تو واقعن مسیحی هستی پس دروغ نمی‏گی، پس من این امید بیهوده‏رو به خودم می‏دم که تو دوساعت دیگه پول من و برمی‏گردونی با اینکه حتی نپرسیدی من تو کدوم واحد این ساختمون بیست‏وچهار واحدی کوفتی کار می‏کنم.. که این هم رو تمام خرشدن‏های دیگه‏ام.. دست می‏کنم تو کیفم و تنها کمکی که قسمت بیدار مغزم می‏کنه اینه که بره سمت هزارتومنی به‏جای دوتومنی و من به اندازه‏ی هزارتومن خودم و گول می‏زنم و بعد از دوساعت مغزم اونقد بیدار شده که بدونم هیچ مریم مقدسی اون مردک و واسه هزارتومن برنمی‏گردونه دم ساختمون شرکت...

::

سایمون به صدا دراومده! روی صخره‏ش می‏ره، گردنش و بالا می‏کشه و ناله می‏کنه.. به نظرمیاد لاک‏پشت‏ها بعد از گذروندن یه دوره افسردگی، زبون وا می‏کنن!! منتظر حرف زدن هیچکاکم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: مهین دخت؟! آذر؟! مهوش؟! پریوش؟؟! شوور کرد؟؟
  • کروکودیل خسته: دمش گرم! تو این بازار کساد..
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته درحال چاپ آگهی ازدواج در نشریات پرتیراژ!!


::

پ-ن: انقد کاملن ناآرام.. کاملن ناآرام می کنم که لج کنین دیگه ازش بازدید نکنین!!

بازهم پ-ن: عبدلله سرایدار ساختمون وقتی کیو رو پارک کردم با دلخوری نگاش کرد و گفت:" عوض کن این ماشین‏و!" سریع حرف و عوض کردم مبادا کیو بشنوه و باز پنچر شه!!

::


پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای درگیری شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل درگیر
  • قیمت: به میزان دو هزارتومان خر شدن
  • دستور مصرف: قبلن کروکودیل را هاشور بزنید.

16-الاغ! ببخشید.. کرو! بغل و بپا!

تو بگو "ف"؛ من می‏گم:" فرخنده؟! فورس ماژور؟! فرانشیز؟!.."
تو بگو "ف"؛ من می‏گم:" فرشته؟! فوتبال؟! فندک؟!.."
تو بگو "ف، فرحزاد"؛ من می‏گم:" نه؟! فلکزاد خودمون؟؟ همون سیبیل کلفته؟؟!"
تو بگو "ف.ک یو!، چرا یو؟! اصن ف.ک می!! ف.ک هرچی ف! ف.ک هرچی فرحزاد!!"
من می‏گم: " اعصابت جدیدن خیلی ضعیف شده! یه دکتر خوب سراغ دارم، نرسیده به فرحزاد..!"

::

اعصابم جدیدن خیلی ضعیف شده! دو نفر قاطی شلوغی ِ حکیم از چپ و راست کیو رو قیچی می‏کنن؛ شانس بد ِ پیکان ِ زرد و بدرنگه که بگیره به سپر کیو.. وامیسسم، اما زحمت باز کردن کمربندم و هم نمی‏دم.. شیشه رو می‏دم پایین و زل می‏زنم به راننده ی پرروی تاکسی که طلبکارم هست؛ داد و هوار می‏کنه، می‏گم:"منکه بین خطم، پلیس هم بیاد تقصیر توس".. باز غرولند می‏کنه؛ اعصابم خیلی ضعیف شده! می گم:"آخه فک کردی پیست رالیه یا شهربازی؟؟ تو مث الاغ می‏رونی! حالا طلبکار هم هستی؟!".. یهو قیافه‏ش وامیره.. بعد کم‏کم قرمز می‏شه و بعد یهو شروع می‏کنه به فریادزدن:" بی‏ادب! چرا فحش می‏دی؟ مگه من فحش دادم؟!"
تو دلم می‏گم:"دختر ِلوس ِبد! بی تربیت!" .. از اعصابمه، می‏دونم! جدیدن خیلی ضعیف شده..

پلیس می‏رسه، بهش اشاره می‏کنه جمع کنه معرکه‏رو، داد می‏زنه:" آخه بی ادبه!! فحش میده!".. و من ناامید می‏شم از خودم و اینهمه ادب نداشته‏ام!
پلیس با سراشاره می‏کنه بهش که سوارشه، به من هم اشاره می‏کنه راه بیفتم و بالبخند و چشمک آرومم می کنه مثلن!.. نمی‏دونه من یه الاغ‏گوی بی‏ادب ِ بی‏تربیتم!
جلوتر اعصابم آرومترشده، می‏گیرم کنارش و اشاره می کنم شیشه رو بده پایین، همینجور که با عصبانیت غرغر می‏کنه شیشه رو می‏کشه پایین؛ می‏گم:" ببخشید، عصبانی شدم، فحش دادم.."؛ دردم ساکت می‏شه و سرش و می‏ندازه پایین.. راهم و می‏گیرم و میرم.. چیزی به ادبم اضافه نشده.. الاغ کماکان رو پیشونی ِ یارو می درخشه..

::

ما بچه بودیم خیلی مودب بودیم.. بماند که آثار تربیتی اون موقع‏ها هنوز باقیست.. بدترین و شنیع‏ترین فحشمون "بی شّووعوور" بود، اما با چنان غلظتی به کارش می‏بردیم که از صدتافحش خوارمادر بدتر بود.. جدیدن در تلاش برای کاهش غلظت و افزایش تنوع هستیم..!!
هم‏اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!!

::

کفش پارچه‏ایم پر ِ پشم ِ بچه‏گربه‏ها بود.. پامو می‏کنم توش و می‏رم سمتشون، می‏دون جلو و شروع می‏کنن به پنجول کشیدن به کفشم.. برگی که می‏افته از درخت، جذابتر از کفش ِ پرپشم ِ منه، می‏پرن سمت برگ و از سرو کول هم بالا می‏رن..

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: باز آمد، بوی ماه مدرسه..
  • کروکودیل ِ خسته: خفه بابا! همیشه از قافله عقبی!
  • توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال جر دادن دفتر مشق و پیک شادیش!

::

پ-ن: هرکی منظور از قسمت اول و بفهمه، جایزه داره! فهمیدین به من هم بگین بفهمم..

بازهم پ-ن: اینکه درخیال تورا در آغوش کشم بس نیست.. بگو .... {حذف شد..}..

یه پ-ن دیگه: میثم خدا ازت نگذره ویر این "نیم‏فاصله" گذاشتن و انداختی به جون من! پدرم دراومد انقد "کنترل، شیفت، 4" گرفتم!!

بازهم یه پ-ن دیگه: رفقا! این کاملن ناآرام هم راه افتاده بدبخت ِ بی شّووووعووور!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای الاغ‏خور شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل الاغ‏گو
  • قیمت: به میزان یک پالان الماس دوز
  • دستور مصرف: لطفن قبلن الاغ‏ها را از مرداب دور کنید!!



"کاملن ناآرام" خواهر تنی ِ کروکودیله

یه بنده خدایی تصمیم گرفت سرش و شلوغ کنه، قالب گریزی کنه، رفت و یه " کاملن ناآرام" و راه انداخت! خدا خودش ببخشتش..

15- کروکودیل و چه به رویا پردازی.. جون بکن بابا!

دنیای بدی شده.. نمی‏تونم به دنیایی که خواستن ِ چندساعت وقت واسه خودت؛ واسه خوندن، دیدن، فکرکردن؛ و "رویاپردازی" می‏دونن بگم دنیای خوب!
دنیای بدی شده.. نمی‏تونم به دنیایی که جواب حق‏خواهی و با چماق می‏دن.. جواب حق‏گویی و با لگد.. بگم دنیای خوب!
دنیای بدی شده.. دنیای بدرنگی شده..

دلم گرفت.. دلم شیکست.. دلم مرد.. دلم مرد وقتی رییس گفت تو رویایی فکر می کنی! آدم هم کار کنه، هم پول خوب دراره، هم تفریح کنه؟ کتاب بخونه؟ فیلم ببینه؟ فکــــــر کنه؟؟؟
دلم مرد که رییس گفت زندگی یعنی کار.. صب بیدار شدن واسه کار، روز و گذروندن با کار، شب خوابیدن واسه صب بیدار شدن واسه کار..
دلم مرد از این دنیای بدکار!

::

بچه که بودم نفهم بودم؛ تقی که به توقی می‏خورد می‏دویدم پیش بابا و نالون می‏گفتم: "بابا زانوهام خیلی درد می کنن!"
بابا دیگه حتی نگام هم نمی‏کرد، همونطوری که روزنامه می‏خوند، می‏گفت: "داری قد می کشی!" و من خوشحال از قد رعنام، راهم و می‏کشیدم و می‏رفتم و یادم می‏رفت که دردی اومده و زانویی رفته!
طبق تشخیص بابا، من الان باید در مقابل مایکل جردن حریف بطلبم!!!

حالا دیگه بزرگ شده‏م.."بابا! زانوهام خیلی درد می کنن!"
-"داری پیر می‏شی!"

::

سی سال از خدا عمر گرفتیم، هیشکی "به‏صورت تمام قد"* ازمون خواستگاری نکرد! هرچی بود، نشسته یا خوابیده بود...

* هرمزخان.. شمس العماره

::

یه زن وقتی زنه که در هر شرایطی کمر باریکش و حفظ کنه..
زن باش عفریته!!

::

به صورتی آکروباتیک و هنرمندانه تو دفتر خوردم زمین؛ دو... لیـــــــز... پرتاب به سمت بالا... سقوط به سمت پایین... گرووووومپ!

قفسه‏ی سینه و کل نیمه‏ی چپ تصادم یافته با زمینم کوفته و دردمنده.. هنوز از یادم نرفته تکونی که مغزم خورد از این ضربه! من از همینجا اعلام می کنم، هر نقصی در حافظه‏م، به این ضربه برمی‏گرده..

::

بچه گربه‏ی کم‏بینا علاقه‏ی عجیبی به بالارفتن از درخت و گیر افتادن لای شاخه‏ها داره.. دیررسیدم وقتی داشت سقوط می‏کرد.. باصورت اومد زمین و خونین و مالین شد چشمش.. به زور براش قطره‏ی چشم ریختم.. واسه تشکر جیغ کشید و چنگم انداخت! می دونم! محبتش و نشون داد!!!

::

یکی به من بفهمونه مادامیکه آدامس تو دهنمه، مجبورنیستم یه‏سره بجومش.. حتی اگه آدامس با طعم کروکودیله!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: بهار از دستهای من پرزد و رفت.. گل یخ توی دلم جوونه کرده..
  • کروکودیل ِ خسته: به من چه خو! می‏خواسسی تخمش و نباچی..
  • توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال پاشوندن تخم‏های خرزهره در دل جوانان این مرزو بوم

::

پ-ن: رییس به جای اینکه یه ساعت از ساعت کاری کم کنه، تا من "رویا"!! هام تحقق پیدا کنن، تجویز شوهر شهرستانی و زندگی در شهرستان رو کردن! به لیست سفارشات مامان هما، شهرستانی بودن و هم باید اضافه کنم..

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای کوبنده شنا کرده بود
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ ترومایی
  • قیمت: به میزان یک ماه بستری شدن در بهترین بیمارستان مرداب
  • دستور مصرف: قبلن کروکودیل را بیمه‏ی حادثه نمایید!


14- کروکودیل ها هم مشکل روانی دارن.. می گی نه!‌ نیگا کن..

کجای روان من مشکل داره، اگه گاهی دلم می‌خواد بمیرم تا تو دلت بسوزه؟

کجای روان من مشکل داره، اگه گاهی دلم می‌خواد تو تصادف له‌ولورده شم تا تو دلت بسوزه؟

کجای روان من مشکل داره‌، اگه گاهی دل خودم واسه خود ِ مرده‌م، واسه خود ِ له‌ولورده‌م می‌سوزه؟

اشک می‌ریزه.. اشک می‌ریزه.. دلم واسه خود ِ مرده‌م، خود ِ له‌ولورده‌م اشک می‌ریزه...

کجای روان من مشکل داره، اگه گاهی در دروازه‌رو می‌تونم ببندم، در دهن ِ حس و حال خودم و نه!

::

من فهمیده‌م که کیوشاد روح خیلی خیلی حساسی داره، سلیقه‌ی خیلی خیلی خوبی هم داره.. این و وقتی مطمئن شدم که از بین اونهمه ماشین که تو یه کوچه‌ی تنگ‌وتار پارک شده بودن، صاف رفت و زد به یه "بی‌ ام و"ی سفید و مامان..

نمی تونم واستون بگم چه حس ِ گندی پیدا کردم وقتی فهمیدم سفیدبرفی همون روز خریداری شده و حتی هنوز به نام صاحب ِ جدیدش هم زده نشده.. حالا بماند که چه حس ِ گندتری پیدا کردم وقتی فهمیدم بیمه‌ی ماشینم یه هفته‌س تموم شده و من به خیال خودم هنوز یه ماه دیگه وقت داشتم!!!

::

کار ِ جدید بالاخره شروع شد.. قبل از ورود به بلاگ، یک عدد پیشنهاد بیمه عمر پر کنید، تا ببینیم بعدش چی پیش میاد!
جای تاسف داره آدم خودش تو بیمه کار کنه، بعد ندونه بیمه‌ی ماشینش کی تموم شده!!

::

چشم بچه گربه‌ها خوب شده، البته به جز یه چشم ِ یکیشون.. صبحها قبل از بیرون رفتن مورد استقبال رسمی خونواده‌ی خوشبخت قرار می‌گیریم.. کوچولوی کم‌بینا موقع جست و خیزهاش خورد تو دیوار! شاید بهتر بود بابا یه‌کم بیشتر دارو قاطی شیرشون می کرد!!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل ِ خسته: هرگز نخواستم که تورو با کسی قسمت بکنم..
  • کروکودیل ِ خسته: می خواستی هم نمی‌تونستی!‌
  • توضیح صحنه: کروکودیل در حال ِ اره کردن مخاطبان!

::

پ-ن: نمی دونم من باید به تموم اونایی که عاشقت نیستن حسادت کنم، یا اونا به منی که تو عاشقشی!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای روان‌گردان شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل روانی
  • قیمت: به میزان یه مشت قرص روان‌گردان
  • دستور مصرف: قبلن به کروکودیل آب معدنی برسانید..

13-یه کروکودیل باید خیلی باشعور باشه که پاش چیز نشه.. همون.. گهی

بی‌انصاف..
نه اینکه روی صحبتم با تو باشه،‌ نه!‌ روی صحبتم با زمونه‌س.. بد زمونه‌ای شده.. بد!
خسته شدم از این کلیشه بودنم.. از سعی کردن اما باز همیشه اشتباه بودنم.. از دمی خوب بودن و بسیار برایت بد بودنم..
خسته شدم از این کلیشه بودنم..
خسته شدم از این بودنم.. از این آنچه باید بود، نبودنم..

::

تاحالا انداختنت تو یه اتاق تاریک با میلیاردها تیکه‌ی پازل که یکیشون، فقط یکیشون اون تیکه‌ی درسته و تو هم فقط یه شانس داری، فقط یه شانس که تیکه‌ی درست‌رو امتحان کنی و از اون اتاق تاریک نجات پیدا کنی؟؟

تنها راهش اینه که انقد اون جای خالی و لمس کنی،‌تا از بر بشی.. تا انگوشتات از بر رو تیکه های پازل بلغزن و بلغزن و بلغزن و.. یوریکا!!!

چقد طول میکشه پیدا شه؟؟..

تجربه ی حس ارشمیدس‌م را آرزوست... منهای باباطاهر عریانش البت..

::

با نازی بودم.. مث همه‌ی باهم بودنامون من بودم و نازی و بی‌خیال ِ دنیا!‌
با نازی بودم.. مث همه‌ی باهم بودنامون من می گفتم از گه‌کاری‌های زندگیم و نازی فحشم می داد..
با نازی بودم.. مث همه‌ی باهم بودنامون نازی می گفت از گه‌کاری‌های زندگیش و من فحشش می دادم..

به نازی گفتم: می دونی مشکل ِ من چیه؟؟
پیرمرد سبیل تابیده‌ی خوش‌خنده‌ای که از کنارمون رد می‌شد گفت:" تو که مشکلی نداری!!"

با نازی بودم.. شریک شدم تو خنده‌ی دسته‌جمعی نازی و پیرمرد و دوست‌هاش..

::

چشم همه‌ی بچه گربه‌ها ناراحته، یه‌جا شنیدیم از سرماخوردگی به این حال می‌افتن!! بابا قرص تو شیرشون حل کرد و به خوردشون داد.. یه روز تمام خوابیدن، پا نشدن..
ما از بچه‌گی با این خوددرمانی بابا مشکل داشتیم!!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: این چیه؟!
  • کروکودیل ِ خسته: یه کمر ِ باریکه!!
  • بازهم خطاب به کروکودیل: این چیه؟!
  • کروکودیل ِ خسته: عجبا!‌بی حیا.. دسسست و بکش..
  • توضیح صحنه:‌ کروکودیل خسته در تلاش برای تاریک کردن اتاق!!!
::

‍پ-ن:
اصلن کسی پیدا میشه که تورو کامل بشناسه؟؟.. همه گمون می‌کنن خدارو با اون نهایت ِ بی‌نهایتش شناخته‌ان.. به نظرت کسی پیدا می‌شه که گمون کنه شناختتت؟؟؟ خود ِ خدا چی؟ می شناستت؟؟

باز هم پ-ن: یه سری کلمات یه حس رهایی به آدم می دن.. جدیدن وقتی عصبی یا عصبانی می شم، این کلمه‌ی رهایی‌بخش خیلی به تخلیه‌ی روانیم کمک می‌کنه.. اصولن این کلمه همبستگی زیادی با تخلیه داره! حمل بر خودستایی نباشه.. "گه" رو می‌گم..

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای گهی شنا کرده بود!
  • پیشنهاد:‌ به نظرتون انصافه من الان پیشنهادی مطرح کنم؟
.
.

12-دیوجانس یا کروکودیل.. مساله این است...

افسانه ها وجود دارن.. همه شون حقیقت محضن.. نگو باور نداری، بهت شک می کنم..

ابوالهل جلوم ایستاده، دارم با بند بند وجودم حسش می کنم.. نگو وجود نداره.. بهت شک می کنم..

خودم و می ذارم جای تو.. روحم و می سپارم دست تو.. خودت و بهم نشون بده.. ترس از جواب غلط باز من و تو هزارتو سرگردون می کنه..

ابوالهل جلوم ایستاده.. جواب و پیدا می کنم.. نگو نمی تونم.. بهت شک می کنم..

::

کودکی من پر از رنگ و موسیقی و عکسه.. نوار کاست سونی آبی بابا.. صادق نجوکی و هلهله ولوله..

" مثل گلها توی باد.. مثل بادا توی برف.. مثل برفا توی باغ.. هی برقصون تنت و.."

صادق نجوکی، با اون عینک بزرگ کائوچوییش، با اون پیانو زدنش که انگار داره با تمام حس های خوب من بازی می کنه.. تمام گرد و خاک شلوار زانو انداخته و موهای تو هم گوریده ی من ِ خسته از دویدن تو باغ و طناب بازی با دختر قنبرو جلو چشمام زنده می کنه..


"از تو اصرار چرا.. از من اقرار چرا؟.. دیگه از ما گذشت.. این و انکار چرا؟..
خسته و بی گناه، بی سرانجام شدم.. با همه عاشقی، وای چه بد نام شدم.."

*دلم نیومد لینکش و نذارم...


::

یکی از بچه گربه ها اعلام استقلال کرده، رفته بود خونه همساده و بالا پایین پریدن ها و جزجیگر زدن های ننه باباش هم به راه نیوردش.. امروز دوباره برگشت.. می گم که، بچه رو بذاری به حال خودش، همون کاری و می کنه که تو دلت می خواد..باور کن..

::

روزنامه:

خطاب به کروکودیل: من و تو کارمون بازی بود، قصه و صحنه پردازی بود
کروکودیل ِ خسته: عشق ما عشق نبود؟ خیمه شب بازی بود؟؟
توضیح ِ صحنه: کروکودیل در حال ِ بیرون کشیدن دل و روده ی صادق نجوکی..


::

پ-ن: میلاد همه ش معترضه که من از درو دیوار، عالم و آدم، قروقاطی می نویسم.. شرمنده م دیگه داداش.. سیستم کلن قاطیه، بهتر از این نمی شه..

بازهم پ-ن: هروقت بدنم یه هوای گرمی و از زمین هورت می کشه تو خودش می فهمم زلزله اومده.. یه ساعت پیش گرما کشیده شد تو تنم.. تازه فهمیدم تو هم از خونواده ی زلزله ای...

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای دهه ی شصت شنا کرده بود.
پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل ِ فوکولی
قیمت: به میزان ِ سری کامل ترانه های صادق نجوکی و حسن شماعی زاده
دستورمصرف: قبلن باطری ِ ضبط صوت یه کاسته ی مشکی خود را تهیه فرمایید!










11- کرو می تونه آدم باشه.. اگه دلش بخواد البته..

آدم می تونه دلش و به چیزهای بی ارزش خوش کنه... مث یه کلیپس جدید که موهات و با یه فرم ِ دیگه نگه میداره
.
.

آدم می تونه نگران چیزهای بی خود باشه... مث موهای ریز و مزاحم ِ پشت ِ لب که هنوز بند ننداخته، دوباره سرو کله شون پیدا میشه
.
.

آدم می تونه به خاطر چیزهای کوچیک شرمنده باشه... مث جوش قرمز و دردناکی که درست دم یه مهمونی مهم، نوک دماغت میزنه
.
.

آدم می تونه تو این دنیای گل و گشاد که خدا از اون بالا قد ِ یه مورچه می بینتت، خودش و درگیر چیزهای پیش پا افتاده کنه به تلافی ِ نقطه ای گم بودن قاطی نقطه های گم ِ دیگه
.
.

کورخوندی..
.
.

آدم می تونه بره بزنه رو شونه ی خدا.. بگه : خدا! من حتی اگه نقطه ام، می خوام یه نقطه باشم وسط ِ لنز ِ دوربینت.. همیشه جلو چشات.. تو عمق ِ نگات..

.

کروکودیل ِ مردابتیم.. لنزت و پاک نکنی، فنا شیم..

::

نشد که از خانواده ی خوشبخت گربه ها در حالیکه مامانه بچه ها و بابا رو می لیسید عکس بندازم.. همچین که من و می بینن، یا صدام و میشنون، می دون میان پیشم..

با این قضیه کنار اومده م که این استقبالها تا وقتی ادامه داره که با دست ِ پر می رم پیششون!

::

تاحالا یه عروس و "ترابری" کردین؟ ما کردیم.. پدرشوهر ِ عروس ازمون خواست بند و بساطمون و جمع کنیم، آخر ِ شبه همساده ها ناراحت می شن.. هوام سرده.. عروس و "ترابری" کنیم خونه شون و بریم پی زندگیمون..

خدمات ترابری ِ عروس توسط ِ کروکودیل های مجرب!
" از این شب جمعه تا اون شب جمعه"

::

یکی یه حرف قشنگی میزد، می گفت:" وقتی تو یه رابطه به مشکل خوردی، بشین و علل رسیدن به مشکل و پیدا کن.. بعد حلشون کن."

همون یکی یه حرف قشنگ دیگه ای هم می زد، می گفت:" انقد شیره ی رابطه رو نکش، که به گه کشیده شه! "

من خودم یه حرف قشنگ تر می زنم! می گم: " رابطه ای رابطه س، که هرچی شیره ش و کشیدی، به گه کشیده نشه! مث ِ رابطه ی کروکودیل، با مرغ ِ مسواکش! "

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: فک نکن بت نمیاد..
  • کروکودیل ِ خسته: من کلن دلم تورو نمی خواد
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل در حال ِ غرق شدن در دریای افکارش..

::

پ-ن: هرجا حرف میشه، همه دلتنگ سیصدو شصتن.. باید صدجا رو باهم داشته باشی، تا بشه یه قسمت از اونجا..
من اونجا جملات کوتاهم میومد.. من اونجا خاطرات نفهمیم میومد.. من اونجا ماجراهای خواستگاریم میومد.. تف به ذاتت یاهو! یه ایران و آواره کردی!!

بازهم پ-ن: واسه جبران بلست ها، به پیشنهاد میثم، توئیتر و راه انداختم.. هنوز مغزم مقاومت می کنه.. اما داریم تلاشمون و می کنیم.. من و مغزم و کرو و کلیه ی نیروهای مسلح و غیر مسلح.. سمت چپ از بالا! کروئیتر..

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای چی شنا کرده بود؟؟؟
  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل چیز
  • قیمت: به میزان ِ یک لغت نامه با معانی ِ چیز
  • دستور ِ مصرف: قبلن پیشنهاد ِ چیز ِ خود را به لغت نامه اضافه نمایید!