32- در هوایت بی قرارم ای همه صبر کرو

بحث سر قیمت کیوشاده.. دلم گرفته اما بیشتر نگه داشتنش عین حماقته.
طرف هی قیمت و به بهونه‏ی دندون‏های آویزون و سروصورت زخمی کیو میاره پایین.. آخر هم صدتومن و سر خلافی ماشین گرو نگه می‏داره..
بابا با اطمینان می‏گه:" جریمه‏ای نداره، کلن سه چهار بار جریمه شده، که همه‏رم پرداخته، نهایت اگه سه چهار هزار تومن بشه خلافیش!"
من سکوت کرده‏ام و یاد تموم تمرین‏های خوشنویسی کتاب فارسی دبستان میفتم که بابا با اطمینان به مدیرمون می‏گفت: "حدیث همه‏شو نوشته، می‏خواین بگین بیاره کتابشو!" و من تا آخر از دلهره اینکه خانوم مدیر بگه برو کتابت و بیار و من جلو بابا شرمنده شم که هیچ کدوم و ننوشته‏م و بابا جلو خانوم مدیر شرمنده شه که درمورد دخترش اشتباه کرده، آروم و قرار نداشتم..
بابا با اطمینان می‏گه:" خلافی ماشین و میارم که این صدتومن هم تکلیفش روشن شه" و من به سیصدو هفتاد و یک هزارتومن جریمه‏ای که روز قبلش استعلام کرده‏م فکر می‏کنم و تموم دلهره‏هایی که دیگه ندارم و نمی‏خوام داشته باشم..
من کلن شرمنده‏‏تم بابا! وجدانم رشد چندانی نداشته...

::

روز پدر؛ بحث سر همسایه‏ی جدید؛

مامان هما: اسم پسره چیه؟
- علی اصغر
- اِ! قربون علی برم الهی! امروز این ِ ِ علیه!

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: واای! الهی بیماری بگیرم، هی دکترا بم اصرار کنن و بگم ام آر آی نمی رم، آخه می‏خوام برات بمیرم..
  • کروکودیل خسته: طبق نظریه‏ی روانشناسان بزرگ قرن، شما از عقده‏های فروخورده‏، فروپاشیده، پاشیده، کمبود اعتماد به نفس و نیاز به جلب توجه و غیره رنج می‏برید!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال دفع کردن ضربات مشت و لگد طرف!

::

پ-ن: کمدهام و ریخته‏م بیرون که مرتب کنم، هرجا دست می‏برم یه وسیله هست که نشون تورو داره.. دوری و من درگیر آرامش قبل از طوفان مشکوکی‏ام

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای انتظار شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل منتظر
  • قیمت: زیاد
  • دستور مصرف: توصیه نمی‏شود!





31- و کماکان در نظر اینان عفاف همان چوب در جایی کردن بود...

از هرجا رد می‏شی تصویر یه چهره‏ ی نامشخص محجبه می‏بینی که کنارش در مدح حجاب و عفاف جمله پردازی کرده‏ ن.. خبر نمایشگاه حجاب و عفاف که یه طرف.. مقالات هرروزه در مورد حجاب و عفاف هم یه طرف.. کلن همه ‏چی یه طرف، نقطه چین شعری که تو میدون گلها زدن هم یه طرف!

پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم ... "زلف برباد مده تا ندهی بربادم"

واسه همچین پدر منحرفی کمال تاسف را دارم.

::

رو صندلی دندونپزشکی دراز کشیده‏ م و به خاطرات دکترها گوش می‏دم:

"زنه اومده بود واسه تشخیص، فقط یه دندون نیش داشت! گفتم مادر باید بکشیش این و هم.. زد زیرگریه: اگه اینم بکشم دیگه با چی گوشه چادرم و نگه دارم؟!"

::

قبل از بیرون اومدن از دندونپزشکی می‏رم و تجدید آرایش می‏کنم.. گیره رو از شالم باز می‏کنم و شال و شل می‏کنم.. آخیش!
چادر و تا دم میز حراست شل رو سرم نگه می‏دارم و رسیده، نرسیده برش می‏دارم و شروع می‏کنم به تا کردن.. مسئول حراست وقتی داره نشانه ی عفاف و ازم تحویل می‏گیره با غضب می‏گه:" ازینجا که میری بیرون رژت و بزن."
- خب دارم میرم بیرون دیگه!
- بیروون! بیرون از اینجا!
می خندم:" تو خیابون؟"
با صدایی که از عصبانیت می‏لرزه می‏گه:" بیرون از اینجا، حالا خیابون، بیابون! هرجایی جز اینجا!"
برخلاف همیشه که من از این عفت زورچپونی شاکی و عصبانیم، امروز اونه که از این بی حیایی! و بی عفتی! من خشمگینه!

خدایا! تو چند درجه لبهای رژ زده رو سرخ می‏کنی؟؟

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: موهات و افشون کن، بیا باز من و پریشون کن و برو
  • کروکودیل خسته: اوهوک! که ببرنم جهندم با گیسام آویزونم کنن؟!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال زدن پوشیه درراستای بالابردن استانداردهای عفاف و حجاب اسلامی

::

پ-ن: عقاید هرشخص به خود وی ارتباط داشته، هرگونه ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر از همین تریبون رد می‏شود.

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای اجبار شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل آزادی خواه
  • قیمت: به میزان صدو نود و هشت ضربه شلاق!
  • دستور مصرف: قبلن مخالفین کروکودیل را روشن نمایید!