همیشه همینجوریه، به خودت باشه واست انجام دادن یهسری کارها عین جون دادنه! اما همون کار و وقتی با یه نفر دیگه انجام میدی.. وقتی به خاطر یه نفر دیگه انجام میدی، میشه برات لذتبخشترین کار دنیا ..
کی فکرش و میکرد من یه روز آشپزی کنم؟! کی فکرش و میکرد من یه روز با عشق آشپزی کنم؟.. دیگه دارم ایمان میارم که هرکار بخوای میتونی بکنی..
::
خسته و کوفته از سرکار میرم خونه مامانهما، لم میدم به دیوار آشپزخونه و به حرفهای خالهها گوش میدم؛ مامانهما بیهوا میاد جلوم وامیسه و میگه: " چیه؟؟ اومدی بهم بگی واست خواستگار اومده؟؟"
چند ثانیه طول میکشه درک کنم چی داره میگه! چشمام و گرد میکنم و میگم:" قیافهم شبیه خواستگاراومدههاس؟؟"
بدون اینکه بشنوه چی میگم یا اصلن اهمیتی بده که دارم حرف میزنم با عصبانیت ادامه میده:" یه بار شد بیای بگی خواستگار اومده.. میخوام شوور کنم؟؟!".. آه کشون راهش و میگیره و میره:" محرم هم که اومد.." میزنه زیر آواز:" محرم آمد و عیدم عزا شد..." و من نگاش میکنم که دور میشه و غصهم میشه که چرا "بادابادا مبارک بادا" رو با کلی "بادابادا"ی اضافی و ضرب گرفتن رو تمبک خیالیش نمیخونه..
::
به هیچکس توصیه نمیکنم با خواهرش یه جا کار کنه.. کلن توصیه میکنم با فک و فامیلتون یهجا کار نکنین.. اصن توصیه میکنم کار نکنین!
::
جک جونورای بلاگم کم بود، بابا یه مرغ مینا هم گرفت که دیگه جمع *اوذار و اباشر جمع شه!
* اوذار و اباشر در فرهنگ عامیانهی خاله به معنی اراذل و اوباش میباشد؛ لازم به ذکراست نام کیوشاد نیز بعد از رد شدن از کارگاه زبانشناسی خاله از پورشاد به کیوشاد تبدیل شده است!
::
روزنامه:
::
پ-ن: امروز فهمیدم ناهار و شام و شاید بشه ایستاده خورد، اما اصلن عاقلانه نیست صبحونهای که همراه با مرباس و غیر از نشسته، به صورت دیگهای خورد! مانتو،شال، شلوار و کفشم طعم مربای آلبالو دارن!
::
پایان نامه:
کی فکرش و میکرد من یه روز آشپزی کنم؟! کی فکرش و میکرد من یه روز با عشق آشپزی کنم؟.. دیگه دارم ایمان میارم که هرکار بخوای میتونی بکنی..
::
خسته و کوفته از سرکار میرم خونه مامانهما، لم میدم به دیوار آشپزخونه و به حرفهای خالهها گوش میدم؛ مامانهما بیهوا میاد جلوم وامیسه و میگه: " چیه؟؟ اومدی بهم بگی واست خواستگار اومده؟؟"
چند ثانیه طول میکشه درک کنم چی داره میگه! چشمام و گرد میکنم و میگم:" قیافهم شبیه خواستگاراومدههاس؟؟"
بدون اینکه بشنوه چی میگم یا اصلن اهمیتی بده که دارم حرف میزنم با عصبانیت ادامه میده:" یه بار شد بیای بگی خواستگار اومده.. میخوام شوور کنم؟؟!".. آه کشون راهش و میگیره و میره:" محرم هم که اومد.." میزنه زیر آواز:" محرم آمد و عیدم عزا شد..." و من نگاش میکنم که دور میشه و غصهم میشه که چرا "بادابادا مبارک بادا" رو با کلی "بادابادا"ی اضافی و ضرب گرفتن رو تمبک خیالیش نمیخونه..
::
به هیچکس توصیه نمیکنم با خواهرش یه جا کار کنه.. کلن توصیه میکنم با فک و فامیلتون یهجا کار نکنین.. اصن توصیه میکنم کار نکنین!
::
جک جونورای بلاگم کم بود، بابا یه مرغ مینا هم گرفت که دیگه جمع *اوذار و اباشر جمع شه!
* اوذار و اباشر در فرهنگ عامیانهی خاله به معنی اراذل و اوباش میباشد؛ لازم به ذکراست نام کیوشاد نیز بعد از رد شدن از کارگاه زبانشناسی خاله از پورشاد به کیوشاد تبدیل شده است!
::
روزنامه:
- خطاب به کروکودیل: میخوااام برسوننننمت...
- کروکودیل ِ خسته: به قیافهت که نمیاد این کاره باشی!
- توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال سوار شدن ترک ِ موتور گازی!
::
پ-ن: امروز فهمیدم ناهار و شام و شاید بشه ایستاده خورد، اما اصلن عاقلانه نیست صبحونهای که همراه با مرباس و غیر از نشسته، به صورت دیگهای خورد! مانتو،شال، شلوار و کفشم طعم مربای آلبالو دارن!
::
پایان نامه:
- امروز کروکودیل در آبهای مربایی شنا کرده بود.
- پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ نوچ
- قیمت: به میزان حمام آب گرم!
- دستور مصرف: قبلن کروکودیل را بنشانید..