30- تو بگو مارو زدی، مام همه جا می گیم آره!

خب پیش میاد حواست نباشه و تو محیطی که هنوز رودرواسی داری، چاییت و هورت بکشی...
حتی پیش میاد بری و یه دور شمسی قمری بزنی که مسیرهای طرح ترافیک و دور بزنی ولی باز وسط دوربین‏ها سردربیاری...
چقد پیش میاد که عزمت و جزم کنی واسه خرید و بعد از ده ساعت گشتن، دست خالی برگردی...
اگه صحبت پیش آمده، بذار از این چیزا پیش بیاد...
نه که بزنه و پیش بیاد که دلت به چیزی خوش باشه و درست ثانیه‏‏ های آخر که قراره همه چی درست شه، یه گند اساسی زده شه بهش...

یه گند اساسی زده شه بهش...
یه گند اساسی زده می‏شه بهت...
یه گند اساسی زده می‏شه به زندگی و روحیه و احساس و همه‏ ی کوفت وزهرمارهای دیگه‏ ت...
انقد پیش میاد...
خیلی پیش میاد...

::

مشکل "این" و "چیز" گفتن‏‏های مامان هما داره خیلی بحرانی می‏شه.. قسمت بدتر ماجرا، مسری بودنشه.. بدون "این" و "چیز" دیگه نمی‏تونم سروته یه جمله رو هم بیارم!

کلی مهمون سرزده رفته خونه مامان هما و جز خودش و نوه کوچیکه، هیشکی خونه نیست.. نوه کوچیکه سعی داره از مهمونا پذیرایی کنه و مامان هما هم مسئولیت سرگرم کردنشون و به عهده گرفته:
" رفته بودیم چیز، این شد!"
مهمون‏ها مودبانه منتظر ادامه‏‏‏ ی صحبت‏های مامان هما و تفسیر چیز و این ان..
تفسیری در کار نیست! خبر همین بود: رفته بودیم چیز، این شد!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: گریه کنم یا نکنم؟ حرف بزنم یا نزنم؟ من از هوای عشق تو، دل بکنم یا نکنم؟
  • کروکودیل خسته: همین سست عنصریت ما رو به قا داد!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال پرپر کردن گلای توی باغچه مون، همه‏ش چشاشون به دره!

::

پ-ن: بیا از خیر اسفند دود کردن بگذریم.. پای اسفند که به میون میاد، چشم زندگیمون می‏ترکه!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای نیلگون محیط کاری شنا کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل متنبه
  • قیمت: به میزان کلیه‏ی حقوق‏های از دست رفته
  • دستور مصرف: قبلن جهت جبران مافات، اضافه کار بایستید.