کروکودیل اینجا! کروکودیل اونجا! کروکودیل همه جا!

کروکودیل ها آبگیرشون و عوض کرده ن.. کروکودیل ها همیشه دنبال تغییر بوده اند و با هر تغییر زندگی بهتری پیدا کرده اند.. برهمین اساس کروکودیل ها تصمیم گرفته اند به جای بلاگ اسپات، به آبگیر سایت خودشون برن! همینه که هست! کروکودیل ها همچین موجوداتی هستن!
بعله!


37- دیگه حالی به کرو می مونه؟ شاید بمونه! کی می دونه!

اولین بار که زدن به تودوشاد، کوبیدم به پیشونیم! دومین بار بود که سوارش می شدم و هرچی هم آدم دایورت کنی باشم، گاهی یه چیزایی می رن رو مغزم.. یه چیزایی مثل تصادف با ماشین صفری که کیلومترش زیر پنجاس!
اتفاق خاصی نیفتاده بود.. صدایی که داد بیشتر از صدمه ای بود که خورده بود.. تفاوتش مثل پرسروصدایی بادصدادار معده و بی بوییش و بی صدایی باد بی صدای معده و بدبوییش بود!

دو ماهی گذشت و این توهم به من دست داد که نه! انگار اونقدرها هم آدم بی احتیاطی نیستم و اگر کیوشاد مثل کیسه بوکس محمد علی کلی قروپر بوده تقصیر صاحاب قبلیش بوده، و من یه خانوم متشخص با دست فرمون خدام! که از پنج کیلومتری فریاد میزنه که درسته ماشینم کثیفه! اما خط و خشی روش نیفتاده و این از قابلیت های صاحابشه ولاغیر..

قابلیت های صاحاب یه ماشین نوی خط و خش نیفتاده خیلی به کار نمیان وقتی راننده عقبی بکوبه و باسن ماسنش و به ترک بده! و قابلیت های صاحاب یه ماشین نوی باسن ترک دار حتمن زیر سواله وقتی هنوز یه هفته از جرخوردن عقب نگذشته، خودش بزنه و جلو رو هم به فنا بده..

صاحاب یه ماشین نوی درب و داغون، همچین آدمیه! بعله!

!Pls Kindly Divert all taraks and Jervajers of Tu De Shad to S.O's EGG

::

تو شرکتی که همه ادعای مدیریت می کنن و هیچ کدوم هم از مدیریت سردر نمیارن، واسه چایی خوردن کارمندها آیین نامه!! تنظیم کرده ن.. سه بار در روز.. ساعت نه، دوونیم و چهار!
از تاریخ آیین نامه، مصرف چاییم صدبرابر شده.. می خوام ببینم کی اگ داره بیاد به من بگه چرا چایی خوردی..

نفس کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دیگه حالی به آدم می مونه؟
  • کروکودیل خسته: نه والا!
  • خطاب به کروکودیل خسته: احوالی به آدم می مونه؟
  • کروکودیل خسته: نه بلا!
  • خطاب به کروکودیل خسته: دیگه حالی به آدم می مونه؟!
  • کروکودیل خسته: ای بابا! خفه می شی یا بیام حال و حالیت کنم؟ اگی احمق بی مایه!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال له کردن سر یارو با سپرترک خورده ی یه ماشین صفر!

::


پ-ن: نمی دونم واسه سنمه که هی داره می ره بالا! یا واسه اعصابم که هی داره می ره پایین! رابطه ی عکس بین سن و اعصابم پیش اومده! این می ره بالا.. اون میاد پایین!!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل تو مرداب چرندیات شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل اگی
  • قیمت: به میزان اگ موجود
  • دستور مصرف: قبلن کروکودیل را قیمه قیمه نمایید.




36- ای روشنی صبح به مشرق برگرد یا کروامشب شب مهتابه، خب که چی؟

خواب می بینم یه اسلحه گذاشتن رو مغزم و شــــــــــــــــــــــترق! هیچ هم مث فیلم ها یارو قبلش ورور اضافه نمی کنه که یکی از راه برسه و نجاتم بده.. اسلحه رو بی هوا می ذاره و پــــــــــــــــــــــــــــــــــووواخخخخ.. من می میرم.. می میرم و فقط سه ثانیه قبل از منهدم شدن به این فک می کنم " که چی!؟ اینهمه تقلا کردم، آخرش چی؟ من حتی به چیزهایی که دوست داشتم هم نرسیدم.. یعنی انقد الکی؟؟"
همون قد الکی با مغز منهدم از خواب می پرم.. زنده ام، اما فرق زیادی با خوابم ندارم.. هنوز هم به چیزهایی که دوست دارم، نرسیده ام!

::

آدمی که هیچوقت چشم دیدنش و نداشتم داخلیم و می گیره: " موبایلت و بده دفتر که نیستم کارداشتم تماس بگیرم.. راستی تولدت کیه؟"
- فروردین
- جدی؟؟ فروردین؟ خانوم من هم فروردینه.. عجیبه! فروردینی ها که خیلی با آذری ها خوبن!
- مگه شما آذری هستین؟
- بعله! 25 آذر
- اوه!
تو دلم: نه! چرا تو؟! چرا آذر!

دیگه باهاش مهربون و مودب برخورد می کنم.. نمی دونم به خاطر آذری بودنشه یا به خاطر رفتنش!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: آسمون و بی تو خط خطی کردم.. چه جوری می تونی انقده بد شی، چه جوری می تونی انقده بد شی..
  • کروکودیل خسته: شما به اتهام تخریب اموال عمومی بازداشت هستید.. هرچی بگی یا نگی تودادگاه علیه ت استفاده می شه.. ببریدش پدرسوخته رو
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال پوشاندن خط خطی ها با اسپری مشکی

::

پ-ن: اصن که چی؟! پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــوااخـــــخ ...

::

پایان نامه:

امروز از کروکودیل اطلاعی در دست نیست.

عقده های فروخورده ی بلاگ بی بازدید کننده

کاش یکی به این کاملن ناآرام اهمیت می داد

35- در راستای عدم درک احساسات رقیق کرو یا و چنین گفت عشق

هوای خوبیه، نسیم خنکی می‏زنه تو صورتمون و من خودم بغض‏آلود، گوش می‏دم به درددل‏های اون که گریوونه.. حیف این هواس که حال بدمسسبمون خرابش ‏کنه؛
باز از در ننه بزرگی وارد می‏شم: ببین! چشم انتظاری بی‏فایده است.. انتظار جز عقب انداختن برگشتنش، هیچ کار دیگه‏ای نمی‏کنه.. رهاش کن! باید رهاش کنی تا برگرده.. اصن مث همین امام زمان خودمون دیگه! ببین! همه منتظرشن، ظهور نمی‏کنه.. همچین رهاش کنن، خودش میاد!!؛

فک نکنم خیلی کمک به حالش کرده باشم!؛

::

مامان هما چندوقتی نگران حالم بود.. ازاینکه یهو بی‏هوا شروع نمی‏کردم واسش رقصیدن دل نگرون شده بود.. هولاهوپ می‏زنم، حلقه میفته و آهنگی که داره پخش می‏شه انقد شنگوله که باز شروع می‏کنم واسش رقصیدن
ذوق زده می‏خنده و می‏گه: مادر! خواستگار اومده واست؟؟؟

آره! لای حلقه هولاهوپ بود!؛

::

روزنامه:

خطاب به کروکودیل: یکی بهش زنگ بزنه، بگه هنوز تو فکرشم
کروکودیل خسته: اه! باز این توقع بیجا داره، عن خان !
توضیح صحنه: کروکودیل خسته درحال پرداخت قبوض نجومی


::

پ-ن متمم پ-ن پست قبل: در راستای هووووق‏های مکرری که به پ.ن های پست قبلی تعلق گرفت، این مکان بوی ناهنجاری گرفته، لذا از خوانندگان رسمن عذرخواهی به عمل می‏آید

هیچ کدومتون عشق سرتون نمی‏شه! اه.. بی احساسای این

::

پایان نامه:


امروز کروکودیل در آبهای .. در آبهای.. در.. امروز کروکودیل مشخص نکرده تو کدوم آب شنا کرده، شومام خیلی پاپیچش نشو، خوبیت نداره


وسلام

34- الو! الو! صدا میاد؟ کرو هستم، اینجا داره خط می ده

خب پیش میاد، یهو تو زندگی چنون تنگت و می‏گیرن که همچی که یه نمه فشارو کم کردن؛ یه نمه‏ها! یعنی همه‏ش در حد رد شدن دوتا مولکول اضافه هوا؛ که تو فک می‏کنی بهشت و بهت دادن..
شده حکایت ما! دیدن کلمه‏ی "ساین این" بالای صفحه‏ی بلاگر، شده بهشت برین من.. شده تزریق یه کپسول انرژی تو رگ و پی‏ام!
یادم رفته انگار تموم محدودیت‏ها و سیخونک زدن‏هارو..
خاک..! باز دوتا مولکول نشونم دادن، گوشام دراز شد مثال بلنسبت شوما! خر!
::
بابا پابه‏پای ما گوش می‏ده این جدیدیات موسیقی و، اما نه به اون جدیتی که به خاطر بسپاره حتی اسم کله گنده‏هاشون و!
" حسین می‏گن عروسی حسابی گرفته واسه پسرش، این پسره«سوسی مولیکِن» هم اومده خونده واسش!"
بعده‏ها فهمیدیم منظور بابا ساسی مانکن بوده و خواننده‏ی مورد نظر تو عروسی حمید اصغری‏ای، پیشتازی، یکی تو همین مایه‏ها بوده!
::
روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: هستــــــــــــی خانوم؟ هستی خانووووم؟
  • کروکودیل خسته: ..
  • خطاب به کروکودیل: مثکه نیسسی خانووم! هستی خانوم!
  • توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال جردادن خود جهت رساندن صدایی که ماندگار شد.. بیخ ِ گلوش
::
پ-ن: عشق قلمبه می‏دونی یعنی چی؟
یعنی همین که بقیه هی بنالن از عشقشون و من هی به یاد تو که نمی نالونیم! تو قلبم قلمبه قلمبه شه از شدت عشقت!
بازهم پ-ن: مدیونن اونایی که میان واسه پ-ن هوووق می‏ذارن!
یه پ-ن دیگه: عشق آنتی فلت می‏دونی یعنی چی؟
یعنی همین که هی بنالونیم! من هی جز بزنم که چرا تو من و می‏نالونی و من باز هی قلبم قلمبه قلمبه است از عشقت!
::
پایان نامه:
امروز کروکودیل در آبهای منشعب از کره شمالی شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل زیرآبی
  • قیمت: به میزان پنج ساعت اینترنت نامحدود
  • دستور مصرف: برید حالش و ببرید!

33-صدای کرو را از کره شمالی می شنوید!

جایی که من کار می‏کنم، د ی ک ت ا ت و ر ی ه!

اینجا حتی آبدارچی شرکت دیکتاتوره! همون طعم بستنی که خودش صلاح بدونه رو به آدم می‏ده!

همه تلاشم و واسه مثبت فکر کردن می‏کنم..
نه داد زدن‏های رییس سر کارمندهای شرکت و جدی می‏گیرم؛ نه وقتی می‏فهمم اینجا جز به ایمیل شرکت، به هیچ جای دیگه‏ی این دنیای بدمسسسب مجازی دسترسی نداریم، شاکی می‏شم!
حتی وقتی فلش مموری و سی‏دی با پیغام اکسس دینای مواجه می‏شن هم سعی می‏کنم بددل نشم..

سیستم دکمه ری‏استارت نداره!
به درک!
کیس از پشت خاموش نمی‏شه!
به جهنم!
تلفن‏ها خط آزاد ندارن!
به فلانم!
احتمالن ایمیل‏هام چک می‏شن!
به بهمانم!
احتمالن تلفن‏ها شنود دارن!
به بیسارم!
.
.
موارد ادامه دارن، جایی دیگه ندارم که حواله‏شون کنم!
دنده‏م نرم! کتاب که می‏تونم بخونم!

::

مامان هما روبروم نشسته و با لبخند نگام می‏کنه: مادر! حالا که داری ماشین لوکس می‏گیری، یه شوهر خوب هم بکن!

اگه لوکس اینه! خدا به خوبش رحم کنه..
(البته که تو خدایی)

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: چشای تو دنیامه.. نگیر ازم چشمات و..
  • کروکودیل خسته: خلاف مقررات شرکته، ردشون کن بیان
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال جا زدن چشماش

::


پ-ن: بذا تا دلشون می‏خواد دسترسی‏هارو محدود کنن.. دسترسی تو به قلبم نامحدوده

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل شنا نکرده بود! دسترسی ها محدود شده بود!

32- در هوایت بی قرارم ای همه صبر کرو

بحث سر قیمت کیوشاده.. دلم گرفته اما بیشتر نگه داشتنش عین حماقته.
طرف هی قیمت و به بهونه‏ی دندون‏های آویزون و سروصورت زخمی کیو میاره پایین.. آخر هم صدتومن و سر خلافی ماشین گرو نگه می‏داره..
بابا با اطمینان می‏گه:" جریمه‏ای نداره، کلن سه چهار بار جریمه شده، که همه‏رم پرداخته، نهایت اگه سه چهار هزار تومن بشه خلافیش!"
من سکوت کرده‏ام و یاد تموم تمرین‏های خوشنویسی کتاب فارسی دبستان میفتم که بابا با اطمینان به مدیرمون می‏گفت: "حدیث همه‏شو نوشته، می‏خواین بگین بیاره کتابشو!" و من تا آخر از دلهره اینکه خانوم مدیر بگه برو کتابت و بیار و من جلو بابا شرمنده شم که هیچ کدوم و ننوشته‏م و بابا جلو خانوم مدیر شرمنده شه که درمورد دخترش اشتباه کرده، آروم و قرار نداشتم..
بابا با اطمینان می‏گه:" خلافی ماشین و میارم که این صدتومن هم تکلیفش روشن شه" و من به سیصدو هفتاد و یک هزارتومن جریمه‏ای که روز قبلش استعلام کرده‏م فکر می‏کنم و تموم دلهره‏هایی که دیگه ندارم و نمی‏خوام داشته باشم..
من کلن شرمنده‏‏تم بابا! وجدانم رشد چندانی نداشته...

::

روز پدر؛ بحث سر همسایه‏ی جدید؛

مامان هما: اسم پسره چیه؟
- علی اصغر
- اِ! قربون علی برم الهی! امروز این ِ ِ علیه!

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: واای! الهی بیماری بگیرم، هی دکترا بم اصرار کنن و بگم ام آر آی نمی رم، آخه می‏خوام برات بمیرم..
  • کروکودیل خسته: طبق نظریه‏ی روانشناسان بزرگ قرن، شما از عقده‏های فروخورده‏، فروپاشیده، پاشیده، کمبود اعتماد به نفس و نیاز به جلب توجه و غیره رنج می‏برید!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال دفع کردن ضربات مشت و لگد طرف!

::

پ-ن: کمدهام و ریخته‏م بیرون که مرتب کنم، هرجا دست می‏برم یه وسیله هست که نشون تورو داره.. دوری و من درگیر آرامش قبل از طوفان مشکوکی‏ام

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای انتظار شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل منتظر
  • قیمت: زیاد
  • دستور مصرف: توصیه نمی‏شود!





31- و کماکان در نظر اینان عفاف همان چوب در جایی کردن بود...

از هرجا رد می‏شی تصویر یه چهره‏ ی نامشخص محجبه می‏بینی که کنارش در مدح حجاب و عفاف جمله پردازی کرده‏ ن.. خبر نمایشگاه حجاب و عفاف که یه طرف.. مقالات هرروزه در مورد حجاب و عفاف هم یه طرف.. کلن همه ‏چی یه طرف، نقطه چین شعری که تو میدون گلها زدن هم یه طرف!

پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم ... "زلف برباد مده تا ندهی بربادم"

واسه همچین پدر منحرفی کمال تاسف را دارم.

::

رو صندلی دندونپزشکی دراز کشیده‏ م و به خاطرات دکترها گوش می‏دم:

"زنه اومده بود واسه تشخیص، فقط یه دندون نیش داشت! گفتم مادر باید بکشیش این و هم.. زد زیرگریه: اگه اینم بکشم دیگه با چی گوشه چادرم و نگه دارم؟!"

::

قبل از بیرون اومدن از دندونپزشکی می‏رم و تجدید آرایش می‏کنم.. گیره رو از شالم باز می‏کنم و شال و شل می‏کنم.. آخیش!
چادر و تا دم میز حراست شل رو سرم نگه می‏دارم و رسیده، نرسیده برش می‏دارم و شروع می‏کنم به تا کردن.. مسئول حراست وقتی داره نشانه ی عفاف و ازم تحویل می‏گیره با غضب می‏گه:" ازینجا که میری بیرون رژت و بزن."
- خب دارم میرم بیرون دیگه!
- بیروون! بیرون از اینجا!
می خندم:" تو خیابون؟"
با صدایی که از عصبانیت می‏لرزه می‏گه:" بیرون از اینجا، حالا خیابون، بیابون! هرجایی جز اینجا!"
برخلاف همیشه که من از این عفت زورچپونی شاکی و عصبانیم، امروز اونه که از این بی حیایی! و بی عفتی! من خشمگینه!

خدایا! تو چند درجه لبهای رژ زده رو سرخ می‏کنی؟؟

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: موهات و افشون کن، بیا باز من و پریشون کن و برو
  • کروکودیل خسته: اوهوک! که ببرنم جهندم با گیسام آویزونم کنن؟!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال زدن پوشیه درراستای بالابردن استانداردهای عفاف و حجاب اسلامی

::

پ-ن: عقاید هرشخص به خود وی ارتباط داشته، هرگونه ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر از همین تریبون رد می‏شود.

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای اجبار شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل آزادی خواه
  • قیمت: به میزان صدو نود و هشت ضربه شلاق!
  • دستور مصرف: قبلن مخالفین کروکودیل را روشن نمایید!

30- تو بگو مارو زدی، مام همه جا می گیم آره!

خب پیش میاد حواست نباشه و تو محیطی که هنوز رودرواسی داری، چاییت و هورت بکشی...
حتی پیش میاد بری و یه دور شمسی قمری بزنی که مسیرهای طرح ترافیک و دور بزنی ولی باز وسط دوربین‏ها سردربیاری...
چقد پیش میاد که عزمت و جزم کنی واسه خرید و بعد از ده ساعت گشتن، دست خالی برگردی...
اگه صحبت پیش آمده، بذار از این چیزا پیش بیاد...
نه که بزنه و پیش بیاد که دلت به چیزی خوش باشه و درست ثانیه‏‏ های آخر که قراره همه چی درست شه، یه گند اساسی زده شه بهش...

یه گند اساسی زده شه بهش...
یه گند اساسی زده می‏شه بهت...
یه گند اساسی زده می‏شه به زندگی و روحیه و احساس و همه‏ ی کوفت وزهرمارهای دیگه‏ ت...
انقد پیش میاد...
خیلی پیش میاد...

::

مشکل "این" و "چیز" گفتن‏‏های مامان هما داره خیلی بحرانی می‏شه.. قسمت بدتر ماجرا، مسری بودنشه.. بدون "این" و "چیز" دیگه نمی‏تونم سروته یه جمله رو هم بیارم!

کلی مهمون سرزده رفته خونه مامان هما و جز خودش و نوه کوچیکه، هیشکی خونه نیست.. نوه کوچیکه سعی داره از مهمونا پذیرایی کنه و مامان هما هم مسئولیت سرگرم کردنشون و به عهده گرفته:
" رفته بودیم چیز، این شد!"
مهمون‏ها مودبانه منتظر ادامه‏‏‏ ی صحبت‏های مامان هما و تفسیر چیز و این ان..
تفسیری در کار نیست! خبر همین بود: رفته بودیم چیز، این شد!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: گریه کنم یا نکنم؟ حرف بزنم یا نزنم؟ من از هوای عشق تو، دل بکنم یا نکنم؟
  • کروکودیل خسته: همین سست عنصریت ما رو به قا داد!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال پرپر کردن گلای توی باغچه مون، همه‏ش چشاشون به دره!

::

پ-ن: بیا از خیر اسفند دود کردن بگذریم.. پای اسفند که به میون میاد، چشم زندگیمون می‏ترکه!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای نیلگون محیط کاری شنا کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل متنبه
  • قیمت: به میزان کلیه‏ی حقوق‏های از دست رفته
  • دستور مصرف: قبلن جهت جبران مافات، اضافه کار بایستید.

29- و همانا درنظر اینان عفاف همان چوب در جایی کردن بود..

کافیست قلم به دست گیرم! اما نمی‏گیرم.. نمیاد! قلم نیــــــمیــــــــااااد! قلم از دستم گریزان.. من به دنبال او روان، اما ناتوان!

رو تخت دراز می‏کشم و با نوک انگشت سایه‏م و رو دیوار ترسیم می‏کنم.. رنگ تازه‏ی دیوار، مداد ِ سیاهم و می‏طلبه اما حس‏وحال امروز توان مقابله با خشم احتمالی مامان و نداره.. با نوک انگشت سایه‏م و رو دیوار ترسیم می‏کنم، سایه بهم پوزخند می‏زنه، با نوک انگشت من و رو تخت می‏کشه.. حس‏وحالش امروز من و به مبارزه می‏طلبه.. رو تخت دراز می‏کشم و چشمهام و از سایه می‏دزدم!

::

یه شرط به شروط مامان‏هما ؛علاوه بر خوشگل و قدبلند و پولدار و تحصیل کرده و بور و چشم سبز بودن؛ واسه عروس نمونه شدن اضافه شده.. "رانندگی بلت باشه!"
خاله با صدای بلندی که مامان‏هما بشنوه می‏گه:"بلده! تازه! دانشگاه رفته، لیسانس گرفته!"
مامان هما دماغش و جمع می‏کنه و می‏گه:" چی؟؟! شوهرکرده، طلاق گرفته؟؟!"
خاله چشمهاش و می‏ده بالا و من به مکالمات احتمالی جاری تو ذهن مامان هما و عروس طلاق گرفته فکر می‏کنم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: نام جاوید وطن، صبح امید وطن، جلوه کن در آسمان، همچو مهر جاودان
  • کروکودیل خسته: به مولا خفه نشی میام خفه ت می کنم.. مرتیکه‏ی این ِ چیز ِ فلان فلان شده..
  • توضیح صحنه: غلامبچه‏گان مسئوول دروازه‏های بهشت مشغول حفاظت از عفاف و حجاب کروکودیل خسته


::

پ-ن: دارم تو انجام کارهای احمقانه اما عاشقانه استاد می‏شم.. بوسیدن عکست و حس کردن لبت شده کار این روزهام.. کار روزهای دوریت..

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل طبق معمول روزهای پیشین در آبهای بیکاری شنا کرده!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل سرگردان
  • قیمت: به میزان یه شغل نون و آبدار
  • دستور مصرف: خب کار خوب دیگه! کار توووپ



28- کروکودیل عوض می‏شه!

واسه دلگیری‏های گاه‏‏بی‏گاه گاهی نمی‏شه کاری کرد.. واسه اجبارهای روزانه اغلب نمی‏شه کاری کرد.. واسه درمون درد ِ دوریت اما می‏تونی کاری کنی.. واسه نزدیکی دستهامون، آره! می‏تونم هرکاری کنم.. واسه تو همه کاری می‏کنم.. می‏دونم واسه من هرکاری می‏کنی..

::

مامان هما آروم میاد و کنار عروس ِ خاله می‏شینه.. چند ثانیه با لبخند براندازش می‏کنه و شروع می‏کنه به خوندن: "این دست کجه! کی می‏گه کجه؟.. مادرشوور؛ با من لجه!" عروس خاله می‏خنده و مامان هما ادامه می‏ده: " مادرشوهرا خوبن، این عروسا بدن! والا! ناخالن!" همه می‏خندن، خاله از همه بیشتر! بهش می‏گم:" عروسه خودشا!"؛ با سرزنش نگام می‏کنه:" خودم می‏دونم، خودمم عروس بودم خب! واسه همین می‏گم! عروسا نخاله‏ن!"
دیگه من چی دارم که بگم!

::

قاطی شعرهام می‏گردم، انگار یه نفر دیگه گفته باشه واسم غریبن.. دوستشون دارم، خیلی بیشتر از شعری که یه نفر دیگه می‏تونه گفته باشه و من تو دلم بگم کاش مال من بود!

دل ِ ما پوسیده
دو، سه رَج مانده به پایان برسد..
دل ِ من خشکیده
دو، سه قطره کف ِ دل مانده فقط
.
.
.
تو بگو سبز شویم
تو بگو تازه و سرزنده شویم
دل ِ من ریشه دهد..
دو، سه پیچک به اقاقی‏ست فقط!

پ-ن مربوطه: من از دوسه سال پیش می دونستم این دوره چی می‏طلبه!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تموم ِ دنیا یک طرف، تو یک طرف عزیزم، عزززیـــــــزم!
  • کروکودیل ِ خسته: تموم ِ دنیا یک طرف، توهم همون طرف عزیزم! عزیـــزم!
  • توضیح ِصحنه: کروکودیل ِ خسته در حال ِ عوض کردن مسلسلی کانالها

::

پ-ن: ترس ِ غریبی دارم این روزها.. اگه کار ِ خوب پیدا نکنم؟ اگه اونجا درست نشه؟ اگه از همه جا رونده و مونده شم؟ اگه؟ اگه؟ اگه؟ ترس ِ غریب ِ مضحکی دارم این روزها! اگه این روزها نگذرن!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای راکد شنا کرده بود.

  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِکروکودیل جلبکی
  • قیمت: به میزان مورد نیاز!
  • دستور ِ مصرف: (دستور مصرف ندارد)

27- کروکودیل بی دندان مانند شاهزاده ی بی تاج و تخت است!

به روزهای باهم بودن هرچی نزدیک‏تر بشی، تحمل دوری واست سخت‏تر می‏شه.. می‏دونم بدیهی ِ! می‏دونم غیب نگفتم.. توهم می‏دونی که شیرینی عشق تو همین بدیهیاتشه.. تو همین روراست گفتن..
واسه همینه که می‏گم، به روزهای باهم بودن هرچی نزدیک‏تر، تحمل دوری سخت‏تر... مشکل من نیست که بدیهیات شیرینن و تحمل دوریت تلخ!

::

افتادم رو دور دندونپزشکی رفتن.. بدمسسب وقتی شروع شد، تموم شدنش با خداس.. رو صندلی بخش جراحی لثه دراز می‏کشم و خودم و بغل می‏کنم.. تپش‏های سنگین قلبم پخش می‏شن تو تنم؛ دستیار میاد و یه کلاه می‏کشه رو سرم، یه پارچه می‏ندازه رو پیشونیم، یه پارچه رو تنم و حس بد اتاق عمل حمله می‏کنه بهم.. نفس‏های عمیق می‏کشم.. صدای بابا تو گوشمه، وقتی کوچیک بودم و به دکتر می‏گفت:" این دختر من خیلی شجاعه! هیچوقت گریه نمی‏کنه پیش دکتر!" و من ازدست و پازدن میون تلاش برای حفظ آبروی بابا و روندن ترس و نفرت ناشی از بوی مطب و صدای مته و غلبه برگریه‏هام که محتاجشون بودم، به حال ضعف می‏افتادم.. خودم و بغل می‏کنم و می‏شم دختر شجاع بابا که حتی وقتی همراهم نیومده دندونپزشکی، دخترش آبروش و حفظ می‏کنه.. حملات دکتر به دهنم شروع می‏شه و خون ِ که سرازیر می‏شه تو حلقم و صدای دکتر که با خشم می‏گه:" قورتش نده! می‏گم قورتش نده!" و من خودم و محکم‏تر بغل می‏کنم و دیگه دختر ِ شجاع بابا نیستم! اشک کل صورتم و لرز تموم تنم و می‏گیره و هی با خودم تکرار می‏کنم:" تموم شو لعنتی! تمومش کن لعنتی! تموم شو! تمومش کن! لعنتی! لعنتی!"
برای من که از جوونه زدن اولین دندون شیریم تو دندونپزشکی بودم این حس عجیب بود.. انگار داشت بهم تجاوز می‏شد، بهم توهین می‏شد، حریم شخصیم تیکه پاره می‏شد.. حس گندی بود.. دختر شجاع بابا با اشکهای بی‏اختیارش، آبروی چندین و چند ساله‏ی بابا رو برده بود!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: وه که چه زیبایی، گرم و دلارایی، مثل یه رویاااایییییییی...
  • کروکودیل ِ خسته: این و باس واسه کلاغه بوخونی دادا!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته مشغول خوردن پنیر آمل کاله روی درخت گردوی همساده!

::

پ-ن: گرد و خاک بدی نشسته بود رو بلاگ.. پووووف... چشمام پر خاک شد!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای گشنگی شنا کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل مجروح!
  • قیمت: به میزان یک دست دندان ردیف آسیا!
  • دستور ِ مصرف: قبلن دندان‏ها را نصب و قابل استفاده فرمایید!

26- کرو در سال ز ِر مفت مضاعف!

بذار هر اسمی که می‏خوان رو این سالهای رَم کرده‏ی گریزون بذارن.. امسال سال ِ من و توست، نه سال همت مضاعف، کار مضاعف یا هر زر مضاعف دیگه!
امسال سال من و توست.. بذار هرکی هرچی دلش می‏خواد بگه..

::

هیچ سیزده به دری دلگیرتر از سیزده‏‏ای نیست که افتاده باشه به جمعه‏های خودبه‏خود دلگیر! اصولن باباها استعداد زیادی تو دلگیرترتر کردن این جمعه‏های آلوده به سیزده دارن.. کافیه بذاری تو راه درکردن سیزده، واست "صبح جمعه با شما" بذارن گوش بدی!

::

رفتیم ورامین و سیزده رو درکردیم.. مامان هما نشسته زیر سایه و چشم دوخته به بوته‏‏های گوجه‏فرنگی.. " یکی بره گوجه بچینه؛ یه نون پنیر سبزی! بخوریم.. چه حالی می‏ده!"

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: اِ! مگه کشکه؟! شماره‏ت به این راحتی پخشه!
  • کروکودیل ِ خسته: کشک؟! نه! رُنده! دیگه دوستان هم محبت دارن، تماس می‏گیرن!
  • توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال نصب شماره‏ی همراه روی بیلبوردهای بزرگراه

::

پ-ن: بارالها! خودت دیگه می دونی، من زیاد حرف نمی زنم..

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل انقد خوابش میــــاد! تن به آب نزده دیگه

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل خوابالوده
  • قیمت: به میزان یک عدد بالش پرقو و باقی مخلفات
  • دستور مصرف: قبلن برای کروکودیل گونجیشک لالا رو هم نخونین، خوابیده!


25- کرو بوس بُ-کن ازم!

حرفهای فلسفی را بی‏‏‏خیال! برای کوله‏بار من زیاد سنگینند.. حرفهای عاشقانه‏را هستم اما! هرچه عاشقانه‏تر گویم، سبک‏بال‏تر می‏شوم.. حرفهای عاشقانه‏را هستم.. نزدیک بیا، عاشقانه‏هایم سرریـــــــــزند...

فرق نمی‏کنه تو کدوم جاده پا بذارم.. "تمام راه‏ها به تو ختم می‏شوند"..

::

هیچ‏چیز بیشتر از صحبت ِ ازدواج به مامان هما روحیه نمی‏ده.. هیچ‏چیز هم بیشتر از صحبت درمورد خواستگارهای مردودی ِ خاله‏ها مایه‏ی عذابش نیست!

"مادر! انقد سخت نگیر، مث این خاله‏هات می‏شیا! خواستگار میومد واسش، چه قیــــافه‏ای می‏گرفت واسه یارو، نمی‏شد نیگاش کرد.. همین گیتی خانوم! می‏خواس واسه پسرش.. حالا پسره طاس بود! خب باشه.. طاس بوده، دزد که نبوده! حالا قدش هم کوتوله بود یه‏کم! خب چه عیب داره! نه حالا خودش خیلی بلنده.. می‏گه وانت داره! خب داداش خودت هم وانت داشت! عیب داره؟"
گوش‏هاش سنگینه! سنگینه و نمی‏شه خرخره‏ت و پاره کنی و بگی وانت داشتنش اشکال نداشت! اما پشت ِ وانت دوتا بچه قدو نیم قد هم که داشت!
مامان هماس دیگه! هیچی بیشتر از صحبت ِ ازدواج بهش روحیه نمی‏ده!

::

روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: می‏گم بوس بکن ازم..
  • کروکودیل ِ خسته: اسمم سوسنه! نه اعظم!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته با موهای سبدی درحا....

اقا کات! کات! این چه افتضاحیه؟! جمعش کن آقا! جمع کن!

::

پ-ن: پروفایل هرچی هم زور بزنه، باز جای سیصدوشصت و نمی‏گیره! یکی این و به جی‏راسل! بگه!

بازهم پ-ن: هیچکاک دار فانی و وداع گفت.

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل عجب شنایی کرده بود!

  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ موشولینا اینا
  • قیمت: به میزان بلیط کنسرت ساسی مانکن.. بروبچز اگه خواستن علی پیشتاز!
  • دستور مصرف: قبلن تفاوت گوشواره و دخترخاله را به کروکودیل توضیح دهید.


24- مهم هارو می گیرن! بپا کرو!

می‏خوام حرفهای مهمی بزنم.. حرفهای مهمی که بگین "ووه! این دختره چقد حالیشه!".. می‏خوام حرفهای فلسفی بزنم که هیچ کدوم ازش سردرنیارین و بگین "ووه! این دختره چقد بارشه! ما چرا بارمون نیست!".. می‏خوام! می‏خوام بگما.. حرفهای مهم، حرفهای فلسفی، حرفهای پیچیده‏ی گنگ، حرفهای رمزآلود.. می‏خوام! اما خب نمیاد! چیکا کنم! من همچین آدمی نیستم.. گفته باشم! من آددددمــــــــــــش نیستم!

::

"یوسف آباد، خیابان سی و سوم".. همونقدر که یه آدم وراج می‏تونه سرت و درد بیاره، سردردآوره! شخصیت های حراف انقدر مخم و با بلند فکر کردنشون جویدند که مغزم گاهی خودش و به خواب زد و چشمام گاهی دزدکی از روی خط ها پریدند..
نمی‏فهمم چرا "یوسف آباد،..." سه هفته تو لیست ده پرفروش‏ بوده و "نیکولا کوچولو" هیچ جا نبوده! نمی فهمم!
نمی فهمم کی کتاب ِ پرفروشم را خواهم نوشت! نمی فهمم!

::

گزیده‏‏‏‏ی مکالمات ِهفته:

- نمی‏دونی خونه رو چند اجاره کرده؟
- خیلی مناسب بوده مثکه.. گفت چقد رهن، ماهی چند هم اجاره!

---

- این 206 ِ خسته‏م کرده.. می‏خوام یه LX بگیرم، حالا شاید این و فروختم به خانومم!
- به خانومت بفروشی؟؟!
- آره دیگه! حالا شایدم قسطی ازش گرفتم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تورا من چشم درراهم شباهنگام..
  • کروکودیل ِ خسته: بیخود بابا! شباهنگام حکمن یه چیایی هم می‏خوای..
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال زدن پوشیه!

::

پ-ن: روزها عین خر ِ رم کرده می گذرند.. هیشکی هم نیست جلوشون و بگیره!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای ترس‏های ناگهانی از بهار! شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ پیش بهار زده
  • قیمت : چند می‏بری؟
  • دستور مصرف: قبلن کلیه‏‏‏ی تقویم‏های جدید را جر و واجر نمایید.


23- دیشب تو کجا بودی کرو؟ من خواب تورا دیدم!

دیشب داشتم تو خواب دنیارو تقسیم می‏کردم..

امریکا رو به یکی سپردم، انگلستان و به یکی دیگه.. قرار شد این دوجا رو تحت کنترل داشته باشیم تا کل دنیا تو مشتمون باشه! عجب لهجه‏ی امریکایی خفنی داشتم! همه رو تو اون کافه‏ی تنگ و تاریک تحت تاثیر قرارداده بودم!
صب دلم واسه اون لهجه‏ی امریکایی بیشتر از دنیاداریم تنگ شده بود!
..Then We can control the world بعله! پ چی!

::

این وقت سال که می‏شه، کیو قرش می‏گیره! تقی که به توقی می‏خوره دیگه روشن نمی‏شه.. تو اوج ترافیک حکیم، قبل از تونل خاموش شد.. "روشن شو بدمسسسسب!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، باز از حال رفت.. "روشن شو لعنتی!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، دیگه کاملن رفت تو کما! از من اصرار، از کیو انکار! دو تا چراغ گنده پشت سر کیو واسسادن! پلیس اومد کنار ِ ماشین :" به سلامتی خاموش شد دیگه؟".. " بله!" .. "خب بیا پایین".. "باشه" .. "برو عقب بشین" .. "عقب بشینم؟" .. " نه! می‏خوای تو جلو بشین، من عقب می‏شینم!" .. رو به مهدیس: "تو کجا پیاده می‏شی، بشین!"

سرگردون کنار کیو، تو ترافیک حکیم ایستاده‏م: " کجا می‏برینمون؟!" .. " خونه‏تون! از پله‏ها هم می‏بریم بالا، تا دم اتاقت!" .. " چه خوب! حالا جدی کجا می‏ریم؟!" .. "خانوم توقیفه ماشینت! می‏ریم پارکینگ!" .. "ای آقا! چرا؟!"
انقد کیو درب و داغونه که هیچ تعجب نمی‏کنم یه روز به عنوان یه زباله‏ی متحرک توقیفش کنن!
پلیسه گفت:" بابا! شوخی کردم! برو عقب بشین! فقط اگه سپر ماشینت دراومد تقصیر ما نیستا! این خودش از الان آویزونه!" می‏شینه جلو و شروع می‏کنه هوار زدن:" دستی نداره! دستی نداره!.. ا ِ! داره! چقد پایینه!"

می‏شینم عقب، راه می‏افتیم و قاطی شلوغی تونل می‏شیم.. " دهه! پس سوئیچت کو؟؟ فک کردی می‏خوام بدزدمش، ورش داشتی؟! نمی‏گی فرمون قفل کنه، سه تایی مردیم؟!" سوئیچ و می‏دم بهش.. هنوز راضی نشده.. " ببین! یه پولی بهت می‏دم، بده این و بشورن!" .. " سرده هوا! واسه همین نشستمش!" .. "چه ربطی داره؟".. " خب آخه کارواش که نمی‏شه این و برد، از همون دم در همه وامیسسن به خنده! خودم باید بشورمش، هوا سرده، نمی‏شه! "..
نگفتم بهش که کلن کیو ماخوذ به حیاس! غیر از خودم با هیشکی نمی‏ره حموم!

گفتم:" فک کنم مشکل از کاربراتورش باشه!".. " نمی دونم والا! من کارشناس تصادفاتم، نه مکانیک!" بعد از تونل نگه داشتن:" بفرما! رسیدیم!" .. "ا ِ! خب الان چیکا کنم؟!" .. "نمی‏دونم دیگه، یه‏جور روشنش کن" هنوز حرفش تموم نشده روبه همکارش فریاد کشید:" هوشنگی! برو اون اسکول و جمع کن!" .. اسکول یه سمندی بود که در عقب و جلو رو داده بود بالا، تو لاین سرعت واساده بود سیزده در می‏کرد!
کیو غیرت نشون داد و روشن شد، چپ چپ نگام کرد:" می‏خواستی مارو بکشونی تا اینجا؟!".. " می‏ترسم باز خاموش شه! برم؟".. "برو! هرچند باز وبال خودمونی! خاموش شد، سوت بزن، ما میاییم! چشمات و ببند، توکل کن به خدا! فقط کسی و نکش سررات!"

اینجور وقتا حس می‏کنم پلیس‏های راهنمایی رانندگی و دوس دارم! مگر اینکه خلافش ثابت شه!

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دیشب تو خواب خواب می‏دیدم، ایران عروسی کرده.. هرکی با هرکی قهر بوده، رفته روبوسی کرده!
  • کروکودیل ِ خسته: نه بابا! حتی بوش با آقا؟؟
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته مصرانه در جستجوی افرادی برای بوسیدن!

::

پ-ن: "دا" رو خوندم.. توصیه‏ش نمی‏کنم! حرفها به دلم نمی‏شینن، باهام صادق نبودند..

بازهم پ-ن: چی خیال کردین؟ کاملن ناآرام هم آپ شده تازه!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای مگنتی، فیوزی، کاربراتی شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل روغنی
  • قیمت: به میزان یه دست موتور پیاده سوار کردن!
  • دستور ِ مصرف: قبلن به کروکودیل وام خرید خودرو بدید! (کاملن جدی!)


22- بیا بوگو که چه کارت کنم، کرو!

تاتی‏‏‏تاتی‏کنان به‏‏سوی تغییر پیش می‏رم.. حس خوبیه، خوبم.. آرومم.. اثراتش ذره ذره رگهام‏و پر می‏کنه.. تاتی‏تاتی‏کنان با خودم مهربون‏تر می‏شم.. تاتی‏تاتی‏کنان خودم می‏شم...
جست و خیزهای کودک ِ درونم پرشورتر شده‏‏‏اند!

::

پشت چراغ قرمزمهدیس می‏زنه بهم:" اون داره صدات می‏کنه!"
"اون" یه پسر خوش‏چهره‏ی چشم تنگه! با اشاره می‏پرسه:" این‏وری می‏ری؟".. با اشاره جواب می‏دم:"نه! مستقیم!"
با اشاره می‏پرسه:" چن سالته؟" با اشاره می‏پرسم:" چن میاد؟".. لباش و می‏ده پایین، سرش و این‏ور اون‏ور می کنه و با انگشتهاش نشون می‏ده:" بیست و پنج!".. ابروهام و می‏دم بالا.. می‏گه:" بالاتر؟!" با اشاره می‏گم:" خیلی بالاتر!"
" شماره بدم؟".. "نه!".. "چرا؟" .."زنگ نمی‏زنم" .. می‏خنده:" می‏دم، حفظ کن، پاره‏ش کن!"
فک کنم بو برده دارم رو ارتقای سطح کمی و کیفی حافظه‏‏م کار می‏کنم!
چراغ سبز می‏شه.. دوست ِ "اون" می‏پیچه راست، من مستقیم می‏رم.. نسترن می‏گه:" اه! حدیـــــــث! دوستش اسپورتج داش!" می‏گم:" دوستش داش! به "اون" چه!".. " خب دوستش با ما دوست می‏شد! بعدم وقتی دوستش اسپورتج داره، خودش هم کم کم 206 و داره!" .. مهدیس می‏گه:" آره دیگه! مث حدیث که پی کی داره و تو هیچی نداری!" بعد رو می‏کنه به من:" چه با این ماشین قراضه‏ت، ناز هم می‏کنی!"
همون دیگه! حالا تو هی بیا واسه این بخون: تن آدمی شریف است به جان آدمیت!.. مگه تو کتش می‏ره؟!

::

مامان هما به خواهر کوچیکه توصیه‏‏ی ایمنی می‏کنه:" مادر! سوارماشین نشیا! من خودم می‏ترسم سوار شم! والا! اعتبارم نمی‏شه! می‏گف نگا کن! یه پیرزنه ماشین سوار شده، بردَش بیابونی، کار ِ بد بش کرده، انداختتش اونجا رفته! پیرزن هم بوده.. از پیرزنام نمی‏گذرن! فقط خدا اون روز و نیاره کسی زیر دس دشمن بیفته! خدا اون روز و نیاره! دشمن بده!"

خلاصه هوس بیابون به سرتون زد، یه ماشین بگیرین! جواب می‏ده..

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: زیر زیر زیرو رو بشه دنیا من تورو می‏خوااام..
  • کروکودیل ِ خسته: اه! جلف! جم کن دس و پات و بابا!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال قر دادن های زیرپوستی!

::

پ-ن: هرکی کارهای "سامپه" رو ندیده.. چیزه! (بعدن که دیدین، خودتون جای "چیز" هرچی خواستین واسه اونا که ندیدن بذارین!)

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای اقیانوس شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل ِ جهش یافته‏‏ی تپل!
  • قیمت: به میزان خرید یک دستگاه اسپورتج جیگری
  • دستور ِ مصرف: قبلن کروکودیل را پشت فرمان بنشانید.


21- تحریم ِ بهشت توسط کروکودیل ها

تو فراموش میشی شک نکن.. گیریم که ظرف یکی دو روز نه، یکی دو هفته نه.. در نهایت اما، تو فراموش میشی.. شک نکن!
می‏بینی دارم فراموش می‏شم.. کافیه دو هفته نباشم که دیگه یادی ازم نکنی.. درنهایت من، فراموش می‏شم.. شک نکن!

::

کِسی نـــــی که از م ِ بُپُرسه چه‏تِن تو
چه بودِن که لاغرته بودی
همیشَه سرت بِی چه زیرن
چشت بِی چه سرخن

گریخُم نَهُندِن.. گریخُم نَهُندِن.. گریــــخُم نَهـُــــــــــــندِن...*

...

* چندروزه درگیرم با سهیل نفیسی و جنوبی خوندنش و شُبنه تنهاییم و گریستن‏های نهانیم...


::

بهش شیرینی‏‏های بقچه پیچ تعارف می‏کنم..
برمیداره و می‏پرسه: اسم اینا چیه؟؟
-نمی‏دونم، باقلوا که نیست!
-خب چیه؟
-بقچه!
ابروهاش و می‏ده بالا: یه چی می‏پرونیا! حالا نخواستم بگم از یه جات درمیاری!

::

مامان هما نشسته و با غصه زل زده بهم... می‏دونم به چی فک می‏کنه؛ خودم قبل از اینکه حرفی بزنه می‏گم: "نه مامان بزرگ! هیچ خبری نیست، هیشکی هم ازم خواستگاری نکرده!"
میاد کنارم می‏شینه و با لحنی اغواگر می‏گه:" فاطمه زهرا از پیامبر پرسید کسی هس که زودتر از من بره بهشت؟؟ پیامبر گف آره! یه زنی هس که یه قدم جلوتر از تو می‏ره بهشت.. فاطمه زهرا ناراحت شد(!) پرسید کیه؟! دید یه زنیه که هرشب قبل از اومدن شوهرش همه‏چی و واسش آماده می‏کنه، یه چوب هم می‏ذاره کنار سفره (!).. پرسید این چوب چیه؟ گفت واسه وقتی گذاشتم که می‏خواد من و بزنه(!) دیگه نگرده، این چوب دم دستش باشه (!!!)... تو هم حواست باشه، شوور کردی خوب شوهرداری کن، بهشت زیر پات باشه!
یه جور که بفهمه شاکیم کرده نگاش می‏کنم و حوصله‏م نمی‏کشه به زبون اشاره بهش بگم چطور شما تاج سر بابابزرگ بودی، حالا به ما که رسید صرف شوهرداشتن باید چوب هم بخوریم! که من برم جهندم! اما نمی‏خوام این بهشت چوب‏لازم و! که این روایت‏ها ساخته و پرداخته‏ی ذهن کیه آخه! چیش واست جذابه که واسه نوه‏ت می‏کنیش تجربه، درس زندگی، که خودت حساس بودی حتی به بالا چشمت ابروگفتن‏های شوهرت، که... پوووف! حتی حوصله‏م نکشید تو ذهنم باهاش بحث کنم.. فقط نگاش کردم و با لبخند از سرآشتیش، من هم لبخند زدم...

::

روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: سحر با باد می‏گفتم حدیث آرزومندی...
  • کروکودیل ِ خسته: دهن لق‏تر از باد پیدا نکردی واسه درددل؟!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال راز و نیاز با آتش!

::

پ-ن: من از پذیرفتن هرگونه مسئولیتی درخصوص درست یا غلط نقل شدن ترانه‏های جنوبی که در بالا آمده، معذورم.. گفته باشم!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای باور می‏کنی خودش هم نمی‏دونه چی؟ شنا کرده بود؟ اصن شنا کرده بود؟؟



20- کروکودیل ِ بزغاله‏ی گوساله!

من متاسفم از اینکه ازت لجم می‏گیره و نمی‏تونم این حس و اون ته‏تهای وجودم پنهان کنم.. من متاسفم از اینکه رو اعصابم راه می‏ری و من هرچیم دندونهام و روهم فشار می‏دم باز آروم نمی‏شم.. من متاسفم که الان دارم علنن حسم و بهت جار می‏زنم و می‏دونم اگر رفتارت و اون طرز فکر بازاریت و عوض کنی کلی از این جارزدن پشیمون خواهم شد.. من متاسفتر خواهم شد اگر بفهمم درموردت اشتباه کرده‏ام اما باور کن صادقانه آرزو می‏کنم متاسف‏ترم کنی!

بیا و من و شرمنده کن و نشون بده این آدمی که من فکر می‏کنم نیستی!

بیا و متاسف‏تر و پشیمونم کن!

::

این‏روزها همه بی‏حال و حوصله‏ان، منم مثل همه
این‏روزها همه اتفاق‏ها بدن، عاشورا هم مثل همه
این‏روزها همه حرفها مفتن، خطبه‏ها هم مثل همه
این‏روزها همه ...
همه...
همه...
هم‏همه‏ها هم مثل همه...

::

کل مغزم و زیرو رو می‏کنم شاید چیزی پیدا کنم که بخندونتم.. که بخندونمتون.. بدمسسب راه نمی‏ده!

::

صفحه‏ی جی‏میلم همه‏ش می‏گه تهران برفیه.. تهران بارونیه.. من مونده‏م این آفتابی که صاف می‏تابه تو تخم چشمام مال کدوم شهره!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دوتا حیروون من و تو.. تو خیابون من و تو..
  • کروکودیل ِ خسته: بپوشون اون صورت ایکبیریت و...
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال پوشیدن جلیقه ی ضدگلوله

::

پ-ن: من یه چیزی فهمیدم، صنفی که توش کار می‏کنی می‏تونه عین خانواده و توارث رو رفتارت اثر بذاره!

بارالها! مارا از شر رفتارهای بیمه‏ای درامان بدار! آمین!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای این! شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ فلان فلان شده
  • قیمت: به میزان سه چارتا فحش آب‏نکشیده و چارپنج تا آب‏کشیده
  • دستور ِ مصرف: قبلن حواله‏ی چک و لگدها را برای کروکودیل ارسال فرمایید.