تو بگو "ف"؛ من میگم:" فرخنده؟! فورس ماژور؟! فرانشیز؟!.."
تو بگو "ف"؛ من میگم:" فرشته؟! فوتبال؟! فندک؟!.."
تو بگو "ف، فرحزاد"؛ من میگم:" نه؟! فلکزاد خودمون؟؟ همون سیبیل کلفته؟؟!"
تو بگو "ف.ک یو!، چرا یو؟! اصن ف.ک می!! ف.ک هرچی ف! ف.ک هرچی فرحزاد!!"
من میگم: " اعصابت جدیدن خیلی ضعیف شده! یه دکتر خوب سراغ دارم، نرسیده به فرحزاد..!"
::
اعصابم جدیدن خیلی ضعیف شده! دو نفر قاطی شلوغی ِ حکیم از چپ و راست کیو رو قیچی میکنن؛ شانس بد ِ پیکان ِ زرد و بدرنگه که بگیره به سپر کیو.. وامیسسم، اما زحمت باز کردن کمربندم و هم نمیدم.. شیشه رو میدم پایین و زل میزنم به راننده ی پرروی تاکسی که طلبکارم هست؛ داد و هوار میکنه، میگم:"منکه بین خطم، پلیس هم بیاد تقصیر توس".. باز غرولند میکنه؛ اعصابم خیلی ضعیف شده! می گم:"آخه فک کردی پیست رالیه یا شهربازی؟؟ تو مث الاغ میرونی! حالا طلبکار هم هستی؟!".. یهو قیافهش وامیره.. بعد کمکم قرمز میشه و بعد یهو شروع میکنه به فریادزدن:" بیادب! چرا فحش میدی؟ مگه من فحش دادم؟!"
تو دلم میگم:"دختر ِلوس ِبد! بی تربیت!" .. از اعصابمه، میدونم! جدیدن خیلی ضعیف شده..
پلیس میرسه، بهش اشاره میکنه جمع کنه معرکهرو، داد میزنه:" آخه بی ادبه!! فحش میده!".. و من ناامید میشم از خودم و اینهمه ادب نداشتهام!
پلیس با سراشاره میکنه بهش که سوارشه، به من هم اشاره میکنه راه بیفتم و بالبخند و چشمک آرومم می کنه مثلن!.. نمیدونه من یه الاغگوی بیادب ِ بیتربیتم!
جلوتر اعصابم آرومترشده، میگیرم کنارش و اشاره می کنم شیشه رو بده پایین، همینجور که با عصبانیت غرغر میکنه شیشه رو میکشه پایین؛ میگم:" ببخشید، عصبانی شدم، فحش دادم.."؛ دردم ساکت میشه و سرش و میندازه پایین.. راهم و میگیرم و میرم.. چیزی به ادبم اضافه نشده.. الاغ کماکان رو پیشونی ِ یارو می درخشه..
::
ما بچه بودیم خیلی مودب بودیم.. بماند که آثار تربیتی اون موقعها هنوز باقیست.. بدترین و شنیعترین فحشمون "بی شّووعوور" بود، اما با چنان غلظتی به کارش میبردیم که از صدتافحش خوارمادر بدتر بود.. جدیدن در تلاش برای کاهش غلظت و افزایش تنوع هستیم..!!
هماکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!!
::
کفش پارچهایم پر ِ پشم ِ بچهگربهها بود.. پامو میکنم توش و میرم سمتشون، میدون جلو و شروع میکنن به پنجول کشیدن به کفشم.. برگی که میافته از درخت، جذابتر از کفش ِ پرپشم ِ منه، میپرن سمت برگ و از سرو کول هم بالا میرن..
::
روزنامه:
::
پ-ن: هرکی منظور از قسمت اول و بفهمه، جایزه داره! فهمیدین به من هم بگین بفهمم..
بازهم پ-ن: اینکه درخیال تورا در آغوش کشم بس نیست.. بگو .... {حذف شد..}..
یه پ-ن دیگه: میثم خدا ازت نگذره ویر این "نیمفاصله" گذاشتن و انداختی به جون من! پدرم دراومد انقد "کنترل، شیفت، 4" گرفتم!!
بازهم یه پ-ن دیگه: رفقا! این کاملن ناآرام هم راه افتاده بدبخت ِ بی شّووووعووور!
::
پایان نامه:
تو بگو "ف"؛ من میگم:" فرشته؟! فوتبال؟! فندک؟!.."
تو بگو "ف، فرحزاد"؛ من میگم:" نه؟! فلکزاد خودمون؟؟ همون سیبیل کلفته؟؟!"
تو بگو "ف.ک یو!، چرا یو؟! اصن ف.ک می!! ف.ک هرچی ف! ف.ک هرچی فرحزاد!!"
من میگم: " اعصابت جدیدن خیلی ضعیف شده! یه دکتر خوب سراغ دارم، نرسیده به فرحزاد..!"
::
اعصابم جدیدن خیلی ضعیف شده! دو نفر قاطی شلوغی ِ حکیم از چپ و راست کیو رو قیچی میکنن؛ شانس بد ِ پیکان ِ زرد و بدرنگه که بگیره به سپر کیو.. وامیسسم، اما زحمت باز کردن کمربندم و هم نمیدم.. شیشه رو میدم پایین و زل میزنم به راننده ی پرروی تاکسی که طلبکارم هست؛ داد و هوار میکنه، میگم:"منکه بین خطم، پلیس هم بیاد تقصیر توس".. باز غرولند میکنه؛ اعصابم خیلی ضعیف شده! می گم:"آخه فک کردی پیست رالیه یا شهربازی؟؟ تو مث الاغ میرونی! حالا طلبکار هم هستی؟!".. یهو قیافهش وامیره.. بعد کمکم قرمز میشه و بعد یهو شروع میکنه به فریادزدن:" بیادب! چرا فحش میدی؟ مگه من فحش دادم؟!"
تو دلم میگم:"دختر ِلوس ِبد! بی تربیت!" .. از اعصابمه، میدونم! جدیدن خیلی ضعیف شده..
پلیس میرسه، بهش اشاره میکنه جمع کنه معرکهرو، داد میزنه:" آخه بی ادبه!! فحش میده!".. و من ناامید میشم از خودم و اینهمه ادب نداشتهام!
پلیس با سراشاره میکنه بهش که سوارشه، به من هم اشاره میکنه راه بیفتم و بالبخند و چشمک آرومم می کنه مثلن!.. نمیدونه من یه الاغگوی بیادب ِ بیتربیتم!
جلوتر اعصابم آرومترشده، میگیرم کنارش و اشاره می کنم شیشه رو بده پایین، همینجور که با عصبانیت غرغر میکنه شیشه رو میکشه پایین؛ میگم:" ببخشید، عصبانی شدم، فحش دادم.."؛ دردم ساکت میشه و سرش و میندازه پایین.. راهم و میگیرم و میرم.. چیزی به ادبم اضافه نشده.. الاغ کماکان رو پیشونی ِ یارو می درخشه..
::
ما بچه بودیم خیلی مودب بودیم.. بماند که آثار تربیتی اون موقعها هنوز باقیست.. بدترین و شنیعترین فحشمون "بی شّووعوور" بود، اما با چنان غلظتی به کارش میبردیم که از صدتافحش خوارمادر بدتر بود.. جدیدن در تلاش برای کاهش غلظت و افزایش تنوع هستیم..!!
هماکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!!
::
کفش پارچهایم پر ِ پشم ِ بچهگربهها بود.. پامو میکنم توش و میرم سمتشون، میدون جلو و شروع میکنن به پنجول کشیدن به کفشم.. برگی که میافته از درخت، جذابتر از کفش ِ پرپشم ِ منه، میپرن سمت برگ و از سرو کول هم بالا میرن..
::
روزنامه:
- خطاب به کروکودیل: باز آمد، بوی ماه مدرسه..
- کروکودیل ِ خسته: خفه بابا! همیشه از قافله عقبی!
- توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال جر دادن دفتر مشق و پیک شادیش!
::
پ-ن: هرکی منظور از قسمت اول و بفهمه، جایزه داره! فهمیدین به من هم بگین بفهمم..
بازهم پ-ن: اینکه درخیال تورا در آغوش کشم بس نیست.. بگو .... {حذف شد..}..
یه پ-ن دیگه: میثم خدا ازت نگذره ویر این "نیمفاصله" گذاشتن و انداختی به جون من! پدرم دراومد انقد "کنترل، شیفت، 4" گرفتم!!
بازهم یه پ-ن دیگه: رفقا! این کاملن ناآرام هم راه افتاده بدبخت ِ بی شّووووعووور!
::
پایان نامه:
- امروز کروکودیل در آبهای الاغخور شنا کرده بود.
- پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل الاغگو
- قیمت: به میزان یک پالان الماس دوز
- دستور مصرف: لطفن قبلن الاغها را از مرداب دور کنید!!