21- تحریم ِ بهشت توسط کروکودیل ها

تو فراموش میشی شک نکن.. گیریم که ظرف یکی دو روز نه، یکی دو هفته نه.. در نهایت اما، تو فراموش میشی.. شک نکن!
می‏بینی دارم فراموش می‏شم.. کافیه دو هفته نباشم که دیگه یادی ازم نکنی.. درنهایت من، فراموش می‏شم.. شک نکن!

::

کِسی نـــــی که از م ِ بُپُرسه چه‏تِن تو
چه بودِن که لاغرته بودی
همیشَه سرت بِی چه زیرن
چشت بِی چه سرخن

گریخُم نَهُندِن.. گریخُم نَهُندِن.. گریــــخُم نَهـُــــــــــــندِن...*

...

* چندروزه درگیرم با سهیل نفیسی و جنوبی خوندنش و شُبنه تنهاییم و گریستن‏های نهانیم...


::

بهش شیرینی‏‏های بقچه پیچ تعارف می‏کنم..
برمیداره و می‏پرسه: اسم اینا چیه؟؟
-نمی‏دونم، باقلوا که نیست!
-خب چیه؟
-بقچه!
ابروهاش و می‏ده بالا: یه چی می‏پرونیا! حالا نخواستم بگم از یه جات درمیاری!

::

مامان هما نشسته و با غصه زل زده بهم... می‏دونم به چی فک می‏کنه؛ خودم قبل از اینکه حرفی بزنه می‏گم: "نه مامان بزرگ! هیچ خبری نیست، هیشکی هم ازم خواستگاری نکرده!"
میاد کنارم می‏شینه و با لحنی اغواگر می‏گه:" فاطمه زهرا از پیامبر پرسید کسی هس که زودتر از من بره بهشت؟؟ پیامبر گف آره! یه زنی هس که یه قدم جلوتر از تو می‏ره بهشت.. فاطمه زهرا ناراحت شد(!) پرسید کیه؟! دید یه زنیه که هرشب قبل از اومدن شوهرش همه‏چی و واسش آماده می‏کنه، یه چوب هم می‏ذاره کنار سفره (!).. پرسید این چوب چیه؟ گفت واسه وقتی گذاشتم که می‏خواد من و بزنه(!) دیگه نگرده، این چوب دم دستش باشه (!!!)... تو هم حواست باشه، شوور کردی خوب شوهرداری کن، بهشت زیر پات باشه!
یه جور که بفهمه شاکیم کرده نگاش می‏کنم و حوصله‏م نمی‏کشه به زبون اشاره بهش بگم چطور شما تاج سر بابابزرگ بودی، حالا به ما که رسید صرف شوهرداشتن باید چوب هم بخوریم! که من برم جهندم! اما نمی‏خوام این بهشت چوب‏لازم و! که این روایت‏ها ساخته و پرداخته‏ی ذهن کیه آخه! چیش واست جذابه که واسه نوه‏ت می‏کنیش تجربه، درس زندگی، که خودت حساس بودی حتی به بالا چشمت ابروگفتن‏های شوهرت، که... پوووف! حتی حوصله‏م نکشید تو ذهنم باهاش بحث کنم.. فقط نگاش کردم و با لبخند از سرآشتیش، من هم لبخند زدم...

::

روزنامه:
  • خطاب به کروکودیل: سحر با باد می‏گفتم حدیث آرزومندی...
  • کروکودیل ِ خسته: دهن لق‏تر از باد پیدا نکردی واسه درددل؟!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال راز و نیاز با آتش!

::

پ-ن: من از پذیرفتن هرگونه مسئولیتی درخصوص درست یا غلط نقل شدن ترانه‏های جنوبی که در بالا آمده، معذورم.. گفته باشم!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای باور می‏کنی خودش هم نمی‏دونه چی؟ شنا کرده بود؟ اصن شنا کرده بود؟؟



20- کروکودیل ِ بزغاله‏ی گوساله!

من متاسفم از اینکه ازت لجم می‏گیره و نمی‏تونم این حس و اون ته‏تهای وجودم پنهان کنم.. من متاسفم از اینکه رو اعصابم راه می‏ری و من هرچیم دندونهام و روهم فشار می‏دم باز آروم نمی‏شم.. من متاسفم که الان دارم علنن حسم و بهت جار می‏زنم و می‏دونم اگر رفتارت و اون طرز فکر بازاریت و عوض کنی کلی از این جارزدن پشیمون خواهم شد.. من متاسفتر خواهم شد اگر بفهمم درموردت اشتباه کرده‏ام اما باور کن صادقانه آرزو می‏کنم متاسف‏ترم کنی!

بیا و من و شرمنده کن و نشون بده این آدمی که من فکر می‏کنم نیستی!

بیا و متاسف‏تر و پشیمونم کن!

::

این‏روزها همه بی‏حال و حوصله‏ان، منم مثل همه
این‏روزها همه اتفاق‏ها بدن، عاشورا هم مثل همه
این‏روزها همه حرفها مفتن، خطبه‏ها هم مثل همه
این‏روزها همه ...
همه...
همه...
هم‏همه‏ها هم مثل همه...

::

کل مغزم و زیرو رو می‏کنم شاید چیزی پیدا کنم که بخندونتم.. که بخندونمتون.. بدمسسب راه نمی‏ده!

::

صفحه‏ی جی‏میلم همه‏ش می‏گه تهران برفیه.. تهران بارونیه.. من مونده‏م این آفتابی که صاف می‏تابه تو تخم چشمام مال کدوم شهره!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دوتا حیروون من و تو.. تو خیابون من و تو..
  • کروکودیل ِ خسته: بپوشون اون صورت ایکبیریت و...
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال پوشیدن جلیقه ی ضدگلوله

::

پ-ن: من یه چیزی فهمیدم، صنفی که توش کار می‏کنی می‏تونه عین خانواده و توارث رو رفتارت اثر بذاره!

بارالها! مارا از شر رفتارهای بیمه‏ای درامان بدار! آمین!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای این! شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ فلان فلان شده
  • قیمت: به میزان سه چارتا فحش آب‏نکشیده و چارپنج تا آب‏کشیده
  • دستور ِ مصرف: قبلن حواله‏ی چک و لگدها را برای کروکودیل ارسال فرمایید.