24- مهم هارو می گیرن! بپا کرو!

می‏خوام حرفهای مهمی بزنم.. حرفهای مهمی که بگین "ووه! این دختره چقد حالیشه!".. می‏خوام حرفهای فلسفی بزنم که هیچ کدوم ازش سردرنیارین و بگین "ووه! این دختره چقد بارشه! ما چرا بارمون نیست!".. می‏خوام! می‏خوام بگما.. حرفهای مهم، حرفهای فلسفی، حرفهای پیچیده‏ی گنگ، حرفهای رمزآلود.. می‏خوام! اما خب نمیاد! چیکا کنم! من همچین آدمی نیستم.. گفته باشم! من آددددمــــــــــــش نیستم!

::

"یوسف آباد، خیابان سی و سوم".. همونقدر که یه آدم وراج می‏تونه سرت و درد بیاره، سردردآوره! شخصیت های حراف انقدر مخم و با بلند فکر کردنشون جویدند که مغزم گاهی خودش و به خواب زد و چشمام گاهی دزدکی از روی خط ها پریدند..
نمی‏فهمم چرا "یوسف آباد،..." سه هفته تو لیست ده پرفروش‏ بوده و "نیکولا کوچولو" هیچ جا نبوده! نمی فهمم!
نمی فهمم کی کتاب ِ پرفروشم را خواهم نوشت! نمی فهمم!

::

گزیده‏‏‏‏ی مکالمات ِهفته:

- نمی‏دونی خونه رو چند اجاره کرده؟
- خیلی مناسب بوده مثکه.. گفت چقد رهن، ماهی چند هم اجاره!

---

- این 206 ِ خسته‏م کرده.. می‏خوام یه LX بگیرم، حالا شاید این و فروختم به خانومم!
- به خانومت بفروشی؟؟!
- آره دیگه! حالا شایدم قسطی ازش گرفتم!

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: تورا من چشم درراهم شباهنگام..
  • کروکودیل ِ خسته: بیخود بابا! شباهنگام حکمن یه چیایی هم می‏خوای..
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال زدن پوشیه!

::

پ-ن: روزها عین خر ِ رم کرده می گذرند.. هیشکی هم نیست جلوشون و بگیره!

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای ترس‏های ناگهانی از بهار! شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل ِ پیش بهار زده
  • قیمت : چند می‏بری؟
  • دستور مصرف: قبلن کلیه‏‏‏ی تقویم‏های جدید را جر و واجر نمایید.


23- دیشب تو کجا بودی کرو؟ من خواب تورا دیدم!

دیشب داشتم تو خواب دنیارو تقسیم می‏کردم..

امریکا رو به یکی سپردم، انگلستان و به یکی دیگه.. قرار شد این دوجا رو تحت کنترل داشته باشیم تا کل دنیا تو مشتمون باشه! عجب لهجه‏ی امریکایی خفنی داشتم! همه رو تو اون کافه‏ی تنگ و تاریک تحت تاثیر قرارداده بودم!
صب دلم واسه اون لهجه‏ی امریکایی بیشتر از دنیاداریم تنگ شده بود!
..Then We can control the world بعله! پ چی!

::

این وقت سال که می‏شه، کیو قرش می‏گیره! تقی که به توقی می‏خوره دیگه روشن نمی‏شه.. تو اوج ترافیک حکیم، قبل از تونل خاموش شد.. "روشن شو بدمسسسسب!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، باز از حال رفت.. "روشن شو لعنتی!" .. روشن شد... دوقدم جلوتر، دیگه کاملن رفت تو کما! از من اصرار، از کیو انکار! دو تا چراغ گنده پشت سر کیو واسسادن! پلیس اومد کنار ِ ماشین :" به سلامتی خاموش شد دیگه؟".. " بله!" .. "خب بیا پایین".. "باشه" .. "برو عقب بشین" .. "عقب بشینم؟" .. " نه! می‏خوای تو جلو بشین، من عقب می‏شینم!" .. رو به مهدیس: "تو کجا پیاده می‏شی، بشین!"

سرگردون کنار کیو، تو ترافیک حکیم ایستاده‏م: " کجا می‏برینمون؟!" .. " خونه‏تون! از پله‏ها هم می‏بریم بالا، تا دم اتاقت!" .. " چه خوب! حالا جدی کجا می‏ریم؟!" .. "خانوم توقیفه ماشینت! می‏ریم پارکینگ!" .. "ای آقا! چرا؟!"
انقد کیو درب و داغونه که هیچ تعجب نمی‏کنم یه روز به عنوان یه زباله‏ی متحرک توقیفش کنن!
پلیسه گفت:" بابا! شوخی کردم! برو عقب بشین! فقط اگه سپر ماشینت دراومد تقصیر ما نیستا! این خودش از الان آویزونه!" می‏شینه جلو و شروع می‏کنه هوار زدن:" دستی نداره! دستی نداره!.. ا ِ! داره! چقد پایینه!"

می‏شینم عقب، راه می‏افتیم و قاطی شلوغی تونل می‏شیم.. " دهه! پس سوئیچت کو؟؟ فک کردی می‏خوام بدزدمش، ورش داشتی؟! نمی‏گی فرمون قفل کنه، سه تایی مردیم؟!" سوئیچ و می‏دم بهش.. هنوز راضی نشده.. " ببین! یه پولی بهت می‏دم، بده این و بشورن!" .. " سرده هوا! واسه همین نشستمش!" .. "چه ربطی داره؟".. " خب آخه کارواش که نمی‏شه این و برد، از همون دم در همه وامیسسن به خنده! خودم باید بشورمش، هوا سرده، نمی‏شه! "..
نگفتم بهش که کلن کیو ماخوذ به حیاس! غیر از خودم با هیشکی نمی‏ره حموم!

گفتم:" فک کنم مشکل از کاربراتورش باشه!".. " نمی دونم والا! من کارشناس تصادفاتم، نه مکانیک!" بعد از تونل نگه داشتن:" بفرما! رسیدیم!" .. "ا ِ! خب الان چیکا کنم؟!" .. "نمی‏دونم دیگه، یه‏جور روشنش کن" هنوز حرفش تموم نشده روبه همکارش فریاد کشید:" هوشنگی! برو اون اسکول و جمع کن!" .. اسکول یه سمندی بود که در عقب و جلو رو داده بود بالا، تو لاین سرعت واساده بود سیزده در می‏کرد!
کیو غیرت نشون داد و روشن شد، چپ چپ نگام کرد:" می‏خواستی مارو بکشونی تا اینجا؟!".. " می‏ترسم باز خاموش شه! برم؟".. "برو! هرچند باز وبال خودمونی! خاموش شد، سوت بزن، ما میاییم! چشمات و ببند، توکل کن به خدا! فقط کسی و نکش سررات!"

اینجور وقتا حس می‏کنم پلیس‏های راهنمایی رانندگی و دوس دارم! مگر اینکه خلافش ثابت شه!

::


روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: دیشب تو خواب خواب می‏دیدم، ایران عروسی کرده.. هرکی با هرکی قهر بوده، رفته روبوسی کرده!
  • کروکودیل ِ خسته: نه بابا! حتی بوش با آقا؟؟
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته مصرانه در جستجوی افرادی برای بوسیدن!

::

پ-ن: "دا" رو خوندم.. توصیه‏ش نمی‏کنم! حرفها به دلم نمی‏شینن، باهام صادق نبودند..

بازهم پ-ن: چی خیال کردین؟ کاملن ناآرام هم آپ شده تازه!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای مگنتی، فیوزی، کاربراتی شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل روغنی
  • قیمت: به میزان یه دست موتور پیاده سوار کردن!
  • دستور ِ مصرف: قبلن به کروکودیل وام خرید خودرو بدید! (کاملن جدی!)


22- بیا بوگو که چه کارت کنم، کرو!

تاتی‏‏‏تاتی‏کنان به‏‏سوی تغییر پیش می‏رم.. حس خوبیه، خوبم.. آرومم.. اثراتش ذره ذره رگهام‏و پر می‏کنه.. تاتی‏تاتی‏کنان با خودم مهربون‏تر می‏شم.. تاتی‏تاتی‏کنان خودم می‏شم...
جست و خیزهای کودک ِ درونم پرشورتر شده‏‏‏اند!

::

پشت چراغ قرمزمهدیس می‏زنه بهم:" اون داره صدات می‏کنه!"
"اون" یه پسر خوش‏چهره‏ی چشم تنگه! با اشاره می‏پرسه:" این‏وری می‏ری؟".. با اشاره جواب می‏دم:"نه! مستقیم!"
با اشاره می‏پرسه:" چن سالته؟" با اشاره می‏پرسم:" چن میاد؟".. لباش و می‏ده پایین، سرش و این‏ور اون‏ور می کنه و با انگشتهاش نشون می‏ده:" بیست و پنج!".. ابروهام و می‏دم بالا.. می‏گه:" بالاتر؟!" با اشاره می‏گم:" خیلی بالاتر!"
" شماره بدم؟".. "نه!".. "چرا؟" .."زنگ نمی‏زنم" .. می‏خنده:" می‏دم، حفظ کن، پاره‏ش کن!"
فک کنم بو برده دارم رو ارتقای سطح کمی و کیفی حافظه‏‏م کار می‏کنم!
چراغ سبز می‏شه.. دوست ِ "اون" می‏پیچه راست، من مستقیم می‏رم.. نسترن می‏گه:" اه! حدیـــــــث! دوستش اسپورتج داش!" می‏گم:" دوستش داش! به "اون" چه!".. " خب دوستش با ما دوست می‏شد! بعدم وقتی دوستش اسپورتج داره، خودش هم کم کم 206 و داره!" .. مهدیس می‏گه:" آره دیگه! مث حدیث که پی کی داره و تو هیچی نداری!" بعد رو می‏کنه به من:" چه با این ماشین قراضه‏ت، ناز هم می‏کنی!"
همون دیگه! حالا تو هی بیا واسه این بخون: تن آدمی شریف است به جان آدمیت!.. مگه تو کتش می‏ره؟!

::

مامان هما به خواهر کوچیکه توصیه‏‏ی ایمنی می‏کنه:" مادر! سوارماشین نشیا! من خودم می‏ترسم سوار شم! والا! اعتبارم نمی‏شه! می‏گف نگا کن! یه پیرزنه ماشین سوار شده، بردَش بیابونی، کار ِ بد بش کرده، انداختتش اونجا رفته! پیرزن هم بوده.. از پیرزنام نمی‏گذرن! فقط خدا اون روز و نیاره کسی زیر دس دشمن بیفته! خدا اون روز و نیاره! دشمن بده!"

خلاصه هوس بیابون به سرتون زد، یه ماشین بگیرین! جواب می‏ده..

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: زیر زیر زیرو رو بشه دنیا من تورو می‏خوااام..
  • کروکودیل ِ خسته: اه! جلف! جم کن دس و پات و بابا!
  • توضیح ِ صحنه: کروکودیل ِ خسته در حال قر دادن های زیرپوستی!

::

پ-ن: هرکی کارهای "سامپه" رو ندیده.. چیزه! (بعدن که دیدین، خودتون جای "چیز" هرچی خواستین واسه اونا که ندیدن بذارین!)

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای اقیانوس شنا کرده بود!
  • پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل ِ جهش یافته‏‏ی تپل!
  • قیمت: به میزان خرید یک دستگاه اسپورتج جیگری
  • دستور ِ مصرف: قبلن کروکودیل را پشت فرمان بنشانید.