16-الاغ! ببخشید.. کرو! بغل و بپا!

تو بگو "ف"؛ من می‏گم:" فرخنده؟! فورس ماژور؟! فرانشیز؟!.."
تو بگو "ف"؛ من می‏گم:" فرشته؟! فوتبال؟! فندک؟!.."
تو بگو "ف، فرحزاد"؛ من می‏گم:" نه؟! فلکزاد خودمون؟؟ همون سیبیل کلفته؟؟!"
تو بگو "ف.ک یو!، چرا یو؟! اصن ف.ک می!! ف.ک هرچی ف! ف.ک هرچی فرحزاد!!"
من می‏گم: " اعصابت جدیدن خیلی ضعیف شده! یه دکتر خوب سراغ دارم، نرسیده به فرحزاد..!"

::

اعصابم جدیدن خیلی ضعیف شده! دو نفر قاطی شلوغی ِ حکیم از چپ و راست کیو رو قیچی می‏کنن؛ شانس بد ِ پیکان ِ زرد و بدرنگه که بگیره به سپر کیو.. وامیسسم، اما زحمت باز کردن کمربندم و هم نمی‏دم.. شیشه رو می‏دم پایین و زل می‏زنم به راننده ی پرروی تاکسی که طلبکارم هست؛ داد و هوار می‏کنه، می‏گم:"منکه بین خطم، پلیس هم بیاد تقصیر توس".. باز غرولند می‏کنه؛ اعصابم خیلی ضعیف شده! می گم:"آخه فک کردی پیست رالیه یا شهربازی؟؟ تو مث الاغ می‏رونی! حالا طلبکار هم هستی؟!".. یهو قیافه‏ش وامیره.. بعد کم‏کم قرمز می‏شه و بعد یهو شروع می‏کنه به فریادزدن:" بی‏ادب! چرا فحش می‏دی؟ مگه من فحش دادم؟!"
تو دلم می‏گم:"دختر ِلوس ِبد! بی تربیت!" .. از اعصابمه، می‏دونم! جدیدن خیلی ضعیف شده..

پلیس می‏رسه، بهش اشاره می‏کنه جمع کنه معرکه‏رو، داد می‏زنه:" آخه بی ادبه!! فحش میده!".. و من ناامید می‏شم از خودم و اینهمه ادب نداشته‏ام!
پلیس با سراشاره می‏کنه بهش که سوارشه، به من هم اشاره می‏کنه راه بیفتم و بالبخند و چشمک آرومم می کنه مثلن!.. نمی‏دونه من یه الاغ‏گوی بی‏ادب ِ بی‏تربیتم!
جلوتر اعصابم آرومترشده، می‏گیرم کنارش و اشاره می کنم شیشه رو بده پایین، همینجور که با عصبانیت غرغر می‏کنه شیشه رو می‏کشه پایین؛ می‏گم:" ببخشید، عصبانی شدم، فحش دادم.."؛ دردم ساکت می‏شه و سرش و می‏ندازه پایین.. راهم و می‏گیرم و میرم.. چیزی به ادبم اضافه نشده.. الاغ کماکان رو پیشونی ِ یارو می درخشه..

::

ما بچه بودیم خیلی مودب بودیم.. بماند که آثار تربیتی اون موقع‏ها هنوز باقیست.. بدترین و شنیع‏ترین فحشمون "بی شّووعوور" بود، اما با چنان غلظتی به کارش می‏بردیم که از صدتافحش خوارمادر بدتر بود.. جدیدن در تلاش برای کاهش غلظت و افزایش تنوع هستیم..!!
هم‏اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!!

::

کفش پارچه‏ایم پر ِ پشم ِ بچه‏گربه‏ها بود.. پامو می‏کنم توش و می‏رم سمتشون، می‏دون جلو و شروع می‏کنن به پنجول کشیدن به کفشم.. برگی که می‏افته از درخت، جذابتر از کفش ِ پرپشم ِ منه، می‏پرن سمت برگ و از سرو کول هم بالا می‏رن..

::

روزنامه:

  • خطاب به کروکودیل: باز آمد، بوی ماه مدرسه..
  • کروکودیل ِ خسته: خفه بابا! همیشه از قافله عقبی!
  • توضیح صحنه: کروکودیل ِ خسته درحال جر دادن دفتر مشق و پیک شادیش!

::

پ-ن: هرکی منظور از قسمت اول و بفهمه، جایزه داره! فهمیدین به من هم بگین بفهمم..

بازهم پ-ن: اینکه درخیال تورا در آغوش کشم بس نیست.. بگو .... {حذف شد..}..

یه پ-ن دیگه: میثم خدا ازت نگذره ویر این "نیم‏فاصله" گذاشتن و انداختی به جون من! پدرم دراومد انقد "کنترل، شیفت، 4" گرفتم!!

بازهم یه پ-ن دیگه: رفقا! این کاملن ناآرام هم راه افتاده بدبخت ِ بی شّووووعووور!

::

پایان نامه:

  • امروز کروکودیل در آبهای الاغ‏خور شنا کرده بود.
  • پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل الاغ‏گو
  • قیمت: به میزان یک پالان الماس دوز
  • دستور مصرف: لطفن قبلن الاغ‏ها را از مرداب دور کنید!!



39 کروکامنت:

نویسنده مهمان گفت...

من فهمیدم منظورتو ولی الان نمی گم.

جون میثم راست می گم.

کرو گفت...

پس کی میگی؟

میثم الله‌داد گفت...

صحنه‌ی س.ک.س.ی‌ایه پاره کردن پیک شادی توسط کروکودیل الآغ‌گو.
:)))
ببین این پستت خیلی خوب بود. من دوستش داشتم. البته اگر کسی دفعه‌ی اول بخونه شاید نفهمه چی می‌گی‌ها. طرف باید مشتری باشه.
کیوشاد رو بشناسه
نازی رو بشناسه
کرو رو بشناسه
بچه‌گی و نفهمی‌ات رو بشناسه
روزنامه‌هات رو بشناسه
پایان‌نامه‌هات رو بشناسه
پانوشت‌هات رو بشناسه
کلآ باید خیلی جیزها رو بشناسه

کرو گفت...

پس کلن بگیم غریبه ها این ورا نپرن دیگه

میثم الله‌داد گفت...

من تنها چیز بی‌ربطی که توی این پست دیدم و نفهمیدمش این بود:
بازهم پ-ن: اینکه درخیال تورا در آغوش کشم بس نیست.. بگو خدا مرا به مبداءم باز گرداند.. زیر ِ دنده‏ی چپ ِ تو.. کنار ِ قلب ِ تپنده‏ات..

این تو هم که نیم‌فاصله نذاشتی. چشمم روشن. تپنده‌ات...

بعد هم سه نقطه رو رعایت کن. دو نقطه نداریم ما توی ادبیات فارسی.

:))

میثم الله‌داد گفت...

البته «..دی» داریم. امیدوارم که منظورت اون نبوده باشه.

کرو گفت...

همیشه که ادبیات نباید به ما بگه چیکا کنیم‬
‫مااییم که ادبیات و می سازیم‬
‫در ادبیات ما‬
‫دو نقطه وجود دارد‬

پیشنهاد سردبیر گفت...

من نصیحت قبلی رو پس میگیرم ...همه قرصا رو بخور ...هم آبیه هم قرمزه هم زرده هم و.... به پیشی ندیا...حیوونکی گناه داره ...مزخرفش اینه که امثال ما چوب دو سر طلا( گ.. سابق) هستن توی این ولایت تهران افتادیم وسط دو جماعت بالی کهکشان و پایین کهکشان...از هر دو میخوریم

وحیده گفت...

من یکی بین خوانده ی که غریبه است و یا آشنا موندم
یک جور احساس غریبه ی آشنا می کنم و به همان اندازه احساس یک آشنای غریبه رو دارم
*
*
منم نوشته ات رو دوست می دارم... خیلی

مصطفی موسوی گفت...

من فهمیدم قسمت اولو

ولی دعوای دیگرون به من چه ربطی داره

مگه فضول مردمم؟

ناشناس گفت...

ادبیاتت بیمه ای شده. فرانشیز! فورس ماژور!
اولش که گفتی دختر لوس فکر کردم منظورت آقای راننده بود که مثل تصویر عامیانه یه دختر لوس داشته از شنیدن یک الاغ غرغر میکرده.
پ.ن: دارم فارسی میتاپم. گود!

رضا شاگرد بددهن کلاس گفت...

من که فهمیدم اون قسمت اول چی بود ولی نمیشه گفت دیگه.اینجا خانواده رد میشه.تازه بچه مچه هم زیاده اینجا ...مث مریم

رضا گفت...

دارم فکر می کنم شده از وقتی سوار کیو شدی یه روز بدون زدن به عقب ماشین مردم یا کوبیدن به جلوی ماشین مردم یا مالوندن به در مردم بیای سرکار و برگردی خونه؟؟؟؟

Unknown گفت...

با حرف "میثم..." موافقم که طرف باید قدیمی باشه تا بفهمه، مثلا از 360 با نویسنده همراه بوده باشه. (هرچند که خود نویسنده ندونه.)

کلا توی یک قالب نوشتن، احساس خود سانسوری رو به فرد القا میکنه، کاملن پایه‏ی "کاملن..." هستیم.

داریوش گفت...

من تو تصادف دیگه کاملا ریلکس شدم، آخرین باری که تصادف کردم یه پرایدی بهم زد و من خونسرد اومدم پایین و بعدش چون هوا گرم بود رفتم هم برای خودم و هم اون بنده خدا آب معدنی گرفتم

mani گفت...

ف.ک هر چی مرفه بی درده
///
کرو!من غریبه ام بگو نیامااا!

سوگلی گفت...

خانوم توام کلک معلمی میزنیا ! خودت نمی دونی چیه اکنی میگی هر کی بگه جایزه می دم ! من که می دونم این کلک خانوماس ! من الان هر چی بگم می گی اشتباهه این نیست !

خانوم اینا رو بی خیال ! بیا یه کادو بهت بدم

بدو بگیر کادوتو خانوم ! این یکی رو هم بده به رضا شاگرد بدهن ِ کلاس خانوم


جاپونی : از این دختر احساساتیاس اااا !!! :دی

ها ها ! میثم حالا عمرن بفهمی قضیه کادو و جاپونی چیه !

مریم شاگرد فشن کلاس گفت...

ابرو اصلاح


میک آپ


میزان پیلی


شینیون



فیکساتور



به زودی با علی مددها

بهانه گفت...

عزیزم مشخص کن اعصاب خودت قاطیه؟یا اعصاب کیوشادت؟؟؟!
کیوشادبی شعععورت!! خیلی لوس ومستهجنه...!!هی خودشو به قول رضا میمالونه به این و اون...!!

روزنامه ات واقعا فوق العاده بود ..خیلی لذت بردم
بازم بگم؟
روم به دیفال ف.ک ..یعنی چی!؟!!!؟آخه نیست کم سن وسالم..!
فکر کنم اولین باری که این جمله رو شنیدم هنوز یه دونه تخمک !بودم تو شیکم مامانم..!

مهرداد امین گفت...

اصولا فحش دادن عين فالوده شيرازی می مونه يا مثلا مثل يخ در بهشت شمالی ها.منظورم اينکه دل رو خنک می کنه و جيگر حال مياد.پس عقلانی نيست از همچين نعمتی روی برگردونيم اونم به اين بهانه که بچه بوديم با ادب بوديم.من خودم از يک تکنيک استفاده می کنم که می خوام با شما شييرش کنم(Share) تا توی اين مواقع بعد از لذت خدائی نکرده عذاب وجدان نياد سراغت
اسم اين تکنيک قلب است.اسم شاعرانه ای داره می دونم
ببين شما هر وقت خواستی فحش بدی از يک سری کليد واژه استفاده می کنی که چند تائیش رو بهت می گم بقيه اش رو با اون عقل و شعور که بچه گی نداشتی و الان داری خودت راست و ريست کن
1:مادر‏ننه
2:خارآبجی
3:مادرچائی
...
مثلا شما وسط دعوا يهو لب و لونچ رو آويزون می کنی و با يه صدای کش دار و لاتی می گی:برو مادرننه
هم دلت خنک می شه هم طرف نمی تونه بگه فحش دادی

میثم الله‌داد گفت...

@ سوگلی؛
من هیچی نفهمیدم :))))

م. گفت...

چی بگم والا

بهانه گفت...

هرچند سخته وبه غرورمون بر میخوره به کسانی که دوستشون داریم علنا ابراز کنیم
ولی حدیث جان من این سختی رو کنار میذارم واز صمیم قلب میگم که دوستت دارم...
نمیدونم چرا؟

مژده گفت...

اتفاقا حدیث بیا پای درد دل مامانم میگه من همیشه سعی کردم شما مودب باشی بچه بودین فحشتون لوس و بی ادب بود حالا ماشاله دهنتون رو باز میکنین و هر چی میخوای میگین. مخصوصا وقت رانندگی یه سوژه گیر بیاریم منو مهرناز قطاری انقدر فحش میدیم بعدش خودمون به فحشای اختراعیمون میخندیم. به طور مثال مهرناز میگه پدر سگ من همون لحظه میگم عجب سگ پدریه ها. بعد هم هر هر میخندیم. بقیه فحشامون خیلی بدِ اینجا خانواده رفت و امد میکنه و کروکدیل یاد میگیره بی ادب میشه. دِ بچه برو مشقات رو بنویس

شهرام بیطار گفت...

سلام
من که اون پیش زمینه ها رو ندارم که دقیقاً بدونم چی ها گفتی . فقط این رو فهمیدم که خیلی اعصابت خورده و تصادف کردی یا کم مونده بوده بکنی . در هر صورت امیدوارم الان حالت خوب شده باشه




با درود و سپاس فراوان : شهرام

مستفا گفت...

امروز همه شکوفا شدن چرا؟
همه پستا عالی هوا هم بهاری
بی ادبی؟ منشوری میشیا ادامه نده
در مورد یاری سبز و این جور قضایا پیشنهادات جالبی دارم برات ، اما اینجا نمی‏شه گفت عفت عمومی لکه دار می‏شه ، خانواده نشسته زشته
ضمنن خدا خفه‏ات کنه مریضی نیم فاصله‏ات واگیر داشت مبتلا شدم

Admiiiniiistratorrrrrrrrrrr گفت...

SarKar writer "your connection server is down first check your konnegshen , may be you are connecting to BAGHALI backup server" good luck

lwxtd l,s,d گفت...

پلیسه چشمک زد؟

خیلی بلان بعضی از این پلیسها
خیلی

ناشناس گفت...

موندم بعد اینهمه پست های جذاب از کتک کاری کیشاد با ماشینای دیگه وسط خیابون و کوچه ، الان چیزی ازش مونده؟ یه عکس ازش بگیر واسه نگار...بدجوری کنجکاو شده
D:

خانم مدير گفت...

به قول شكور يه دو دندونه اعصاب نداري. بعدشم من اولش رو نفهميدم چون هنوز بچم و نفهم.
فحش بي‌شعور فكر كردي كم فحشيه؟ اساسا همه چيز يارو زير سوال مي ره ديگه امور فرعيش كشك محسوب مي‌شه. وقتي شعور نداره ..... هم نداشت يا .... شده بود خيالي نيست كه. اصل مطلب رو نداره آبجي

WANTED گفت...

مردم همیشه در صحنه و غیور پرورده ( با رب انار و مغز گردو و سبزی محلی و گلپر) ، راهنمایی و رانندگی از دوستانی که از خودروی یشمی ( از نوع غیر خالخال ) رنگ اطلاعاتی داشته باشند دست یاری میطلبد، تخلفات خودرو مذکور ایجاد ترافیک ! سد معبر و به کرَرات مالش بر درب خودروی مقامات و مسئولان عایات اعزام ( شامل بورسیه ) ، شخصیتها میباشد. از مشخصات خودروی مذکور نا آشنا بودن راننده با پدال وسط (ترمز) و ناخوانا بودن پلاک به علت شسته نشدن پی در پی خودرو و ساخت داخل و احتمالاً سولاخ بودن قسمت درب موتور (کاپوت ) میباشد (که مورد آخر " کاملن ناجور" میباشد). هم اکنون نیازمند یاریگریه یشمیتان میباشیم . روابط عمومی ستاد خودروهای یشمی درب موتور سولاخ ترافیک و سد معبر و مالش ایجاد کنه راهنمایی و رانندگی ناجا.

عالیه گفت...

به نظر من "الاغ" "خر" "احمق" و این فحش های بچه مدرسه ای از فحش خوارمادر بدترن! به جان خودم!
می گن مردم ایران اعصاب ندارن موقع رانندگی یا بیرون از خونه یا ... من سعی می کنم اعصاب داشته باشم! موقع رانندگی به مردم راه می دم رد شن و بوق نمی زنم و ... اما خداااااییییش دیگه بعضیا اعصاب نمی ذارن واسه آدم!!!!!!!

مولکول هوا گفت...

چه قدر خوشحال ام که روز به روز با وبلاگ های بیشتری آشنا می شوم که از دستور زبان فارسی استفاده می کنند نه عربی !

BānØØЎê ĢĦām گفت...

من مي گويم "ف"
تو تا فرحزاد مي روي
اما
فقط يك نگاه

pet lover except cats and گفت...

دوستمون گربه پشم نداره مو داره فکر کنم تو کفشتون ببیی لونه کرده موظب باش پاتو نذاری تو کفش یهو تخماشو بشکنی

روزانه های یک دوشیزه گفت...

میدونی لابه لای این نوشته های عصبانیت میشد آرامش اعماق دلت رو حس کرد


اون نیم فاصله هم بد چیزیه... تابستون بود که یه بنده خدا کرمش رو به جونم انداخت و دیگه ول کنمون نیست!

Ali Banijamali گفت...

در مورد قسمت اول با اینکه خیلی بی تربیتم اما اینقدر میدونم که نباید فضولی کنم تو یه دعوائی که توش به می و یو هم رحم نکردن ، بی شک موضوع خفن تر از این حرفها بوده

خوشحالم که کیوشاد رو میشناسم

کادو رو میدونم قضیشو , بیشتر از اون نحوه دادن و گرفتنش رو

جاپونی رو هم که افتخار آشنائی دارم باهاشون

با بچه گیهات و نفهمیاتِتم کاملاً آشنا هستم ، رجوع میکنم به 360 ( قدس سره )

بقیه رو هم مطمئنم بزودی میفهمم


و خدا را شکر میکنم مثل یکسری از دوستان البته دور از جونشون بیام این وسط و قاط بزنم ...دی ، استانداردش :دی هست اما در تائید حرف کرو میگم که کامنت خودمه دوستدارم بگم ...دی

نصفه شبی شنگول شدیم خوندیمش ، زعفرانی بود اساسی

از مرامت خوشم اومد به خاطر جراتت در گفتن ببخشید ، این رو داشت یادم میرفت در بازخوانی کامنت یادم افتاد

یاسمن اکبرپور گفت...

بابا آیکیو جون من کاریش نمی تونم بکنم . سیستُم ِ بلاگفا همین مدلیه ! اون تایپ عدد هم من نذاشتم ! کلن هست

شاید بخوای بگی بیا بلاگ اسپات

باید بگم قصد نقل مکان داشتم اما چون نتونستم دومین ام رو وصل کنم تا با دات کام باز شه و نتونستم نوشته هامو انتقال بدم ، بلاگمو پاک کردم و از اومدن منصرف شدم !

:D

یاسمن اکبرپور گفت...

میثم مثل اینکه هم هاست خریده هم دومین .
من فقط دومین خریدم

بعدشم انتقال مطالب به این آسونی ها امکان پذیر نیست .. من از اسفند دارم بکوب می نویسم .


حالا براش کامنت می ذارم

ارسال یک نظر