12-دیوجانس یا کروکودیل.. مساله این است...

افسانه ها وجود دارن.. همه شون حقیقت محضن.. نگو باور نداری، بهت شک می کنم..

ابوالهل جلوم ایستاده، دارم با بند بند وجودم حسش می کنم.. نگو وجود نداره.. بهت شک می کنم..

خودم و می ذارم جای تو.. روحم و می سپارم دست تو.. خودت و بهم نشون بده.. ترس از جواب غلط باز من و تو هزارتو سرگردون می کنه..

ابوالهل جلوم ایستاده.. جواب و پیدا می کنم.. نگو نمی تونم.. بهت شک می کنم..

::

کودکی من پر از رنگ و موسیقی و عکسه.. نوار کاست سونی آبی بابا.. صادق نجوکی و هلهله ولوله..

" مثل گلها توی باد.. مثل بادا توی برف.. مثل برفا توی باغ.. هی برقصون تنت و.."

صادق نجوکی، با اون عینک بزرگ کائوچوییش، با اون پیانو زدنش که انگار داره با تمام حس های خوب من بازی می کنه.. تمام گرد و خاک شلوار زانو انداخته و موهای تو هم گوریده ی من ِ خسته از دویدن تو باغ و طناب بازی با دختر قنبرو جلو چشمام زنده می کنه..


"از تو اصرار چرا.. از من اقرار چرا؟.. دیگه از ما گذشت.. این و انکار چرا؟..
خسته و بی گناه، بی سرانجام شدم.. با همه عاشقی، وای چه بد نام شدم.."

*دلم نیومد لینکش و نذارم...


::

یکی از بچه گربه ها اعلام استقلال کرده، رفته بود خونه همساده و بالا پایین پریدن ها و جزجیگر زدن های ننه باباش هم به راه نیوردش.. امروز دوباره برگشت.. می گم که، بچه رو بذاری به حال خودش، همون کاری و می کنه که تو دلت می خواد..باور کن..

::

روزنامه:

خطاب به کروکودیل: من و تو کارمون بازی بود، قصه و صحنه پردازی بود
کروکودیل ِ خسته: عشق ما عشق نبود؟ خیمه شب بازی بود؟؟
توضیح ِ صحنه: کروکودیل در حال ِ بیرون کشیدن دل و روده ی صادق نجوکی..


::

پ-ن: میلاد همه ش معترضه که من از درو دیوار، عالم و آدم، قروقاطی می نویسم.. شرمنده م دیگه داداش.. سیستم کلن قاطیه، بهتر از این نمی شه..

بازهم پ-ن: هروقت بدنم یه هوای گرمی و از زمین هورت می کشه تو خودش می فهمم زلزله اومده.. یه ساعت پیش گرما کشیده شد تو تنم.. تازه فهمیدم تو هم از خونواده ی زلزله ای...

::

پایان نامه:

امروز کروکودیل در آبهای دهه ی شصت شنا کرده بود.
پیشنهاد: آدامس با طعم ِ کروکودیل ِ فوکولی
قیمت: به میزان ِ سری کامل ترانه های صادق نجوکی و حسن شماعی زاده
دستورمصرف: قبلن باطری ِ ضبط صوت یه کاسته ی مشکی خود را تهیه فرمایید!










31 کروکامنت:

رضا گفت...

کرو چراغ به دست گرد شهر

رضا گفت...

در ضمن من اول شدم

مصطفی موسوی گفت...

ابولهل سر راه وا میساده
بعد از هر کی رد میشده یه سوال میپرسیده
اگه جواب نمیداده
یارو رو میکشته


.

نتیجه منطقی اینکه یکی میخواد تو رو بکشه

چون احتمالا جوابو نمیدونی

مهندس پنگول جونی گفت...

کرو نوستالژیک می شود

مهتاب گفت...

چه سبک جالبی

چه وبلاگ زیبایی دارید
بیشتر از همه مجذوب این قسمت شدم :

که خرس ها اولین موجودات صادق کره خاکی هستند و بعد از آن کروکودیل ها هستند.(در قسمت کروکودیل نامه)

mani گفت...

دامبولی دیشو دامبولی دیشو
خوشم میاد از این ریتم
تو آهنگای دهه شصتی

ح.ف. گفت...

گربه هم گربه هاي قديم! راستي دختر قنبر چطوره؟ ازدواج نكرده هنوز؟

Elham گفت...

***


@ ایول مهتاب پایه اغتشاش در اینجا هم هستی ؟؟؟

می بینی که جای خیلی خفنیه اصلا ساختنش واسه اغتشاش !!!


....................

البته زمان می بره آشنایی با این سبک !D:


***
Elham
***

alirezaz گفت...

وبلاگ ِ جالبیست.دنبالتان میکنم کروکدیل :دی

درایو دل گفت...

من نمی دونم چرا این مامان بابا ها چه در لباس
گربه چه در لباس آدم نمیذارن بچه هاشون مستقل
بشن
یکی نیست به این گربه بگه
بچه های ما اونی میشن که ما هستیم نه اونی که ما می خوایم

rodman گفت...

mano yade animated filme "Paprika" endakht in post. Tosie mikonam bebinish

م. گفت...

ََََAAAAAAAAAAAAAAA
AAAAA


AAA


BBBBoooMMMMMMmmMMMM

اومدم خراب شم سرت

م. گفت...

ببین خوب من که میگم قروقاطی مینویسی برای خودت نمیگم، برای خودم میگم ! یعنی الان که داره دست به کامنت میشی گیج میزنی که جواب کدومشو بدی

م. گفت...

بعدشم خوب شد ما یه کاری کردیم آهنگ گذاشتیم تو وبلاگمون. این هفته تو وبلاگ هر کی میری یه آهنگ گذاشته. پیشقدم بودن چه لذتی داری حدیث D:

م. گفت...

راستی برو ببین وبلاگتو گذاشتم تو لیست ویژه. حالا حی برو همه جا بشین بگو میلاد بده.











ااا هنوز که داری منو نگا میکنی ! برو دیگه

رضا شاگرد می لاد دوست کلاس گفت...

ای بابا بازم می لاد
همه جا می لاد

مهتاب گفت...

@ الهام

میبینم که هر جا من میرم توام میای

حالا نمیشه که یهو به اغتشاش کشید که
یه کم اولش آبرو داری کن

سوگلی گفت...

اه میلاد بسه دیگه


برو بیرون دیگه


اعصابمونو بیشتر از این بابا ننه ی گربه هه تو خرد کردی






ااا هنوز که داری منو نگا میکنی ! برو دیگه

غزل گفت...

فخط گربه ها
دلم یه بچه گربه می خواد

دکتر زهرا گفت...

کرو جون سلام


با این آقا صادق ار قبل آشنایی تداشتم. اما به لطف لینک مستفیض شدم

یاسمن اکبرپور گفت...

دو تا چیز همیشه منو پرت می کنه به گذشته هام :

عکس
عطر

بهار ایرونی گفت...

آخ که ما چه همه حال میکنیم با قر و قاطی گری
ما همش یه نفریما
خودمونو هی تحویل میگیریم

نیل گفت...

ابولهل که وای نمیسته که همیشه ی خدا نشسته.. شک نکن که مدل وایسادش تو افسانه های کرو هاست

بنده گفت...

نویسنده مهترمه با عرض سلام خسته نباشی ما جمعی برادران افاغنه مقیم مرکزبه عرض شما میرسانیم که ما بعد از فراغت از کار و دستشویی ، از کار نوشتارهای شما را خوانده کرده وپس از آن با اجازه شما خنده کرده چون هیچ متوجه نمیشویم ولیکن نوشتار اخیر شما را کم کم دانسته کردیم و ما و برادران دیگر در تفکر فرو رفتیم که واقعا شما چقدر گهی( محفف گاهی ) را نابجا در نوشتارقبلی استفاده نمودید و میتوانستید بجای ان از انی( لحظه ای) استفاده نمائید در ضمن از ته دل میگوئیم که خیلی الاغه ، داریم به نوشتار شما کلیه برادران از جمله امرالا میرالا حیاط الا و کلیه الاهای مهترم به شما سلام میرسانند در ضمن اگر نوشتار اینجانب ضعیف بود عفو فرمائید . مخلص شما گل ممد جدید دانمارکی قدیم

سمیرا گفت...

قروقاطی نوشتنتون رو هم دوست داریم ... آقا میلاد هم که گفتن واسه خودشون این تذکر رو دادن ....
ولی جدا واسه کامنت گذاشتن آدم گیج میشه ..من هی میرم بالا ببینم که واسه کدوم قسمت می خواستم کامنت بذارم....

Kami K گفت...

چه ایرادهای الکی میگیرن ملت!!!
اصلا چه دلیلی داره که در رابطه با یک موضوع باشه و قرقاطی نباشه... خوب سبک نوشتار اینه دیگه... بعدش هم مگه کامنت حتما باید کل مطلب رو دربر بگیره...

بیشترش طولانی میشد....

ناشناس گفت...

صادق نوجوکی ... دختر جان بلاگ قشنگی بود ... خوشمان آمد ...خصوصا" با اون سونی آبی رنگ و واکمن مشکی ...

شهرام بیطار گفت...

سلام . چه سبک جالبی . اتفاقی دیدم بلاگ تون رو . خیلی خوشم اومد . نمیدونم شما هم از بچه های قدیم 360 هستین یا نه . شاید اونجا بوده باشین . شاید هم نه . در هر صورت بلاگ تون جالب بود . من هز زده به سرم یه چزی از دهه 60 بنویسم




با درود و سپاس فراوان : شهرام

میثم الله‌داد گفت...

چهار شنبه، ۲۹ مهر ۱۳۸۸ ، ۰۱:۰۵ پ ظ

وحیده گفت...

خانووم منم عاشق دوران بچه گی ام هستم ... دلم تنگ شده واسشون خیلی زیاد

روزانه های یک دوشیزه گفت...

با اجازه به لینکدونی وبلاگم اضافه شدی!

ارسال یک نظر