تولد ِ عید کرو مبارک!

از یه سنی به بعد، رسیدن روز تولدت حس غریبی بهت می‏ده؛
از یه سنی به بعد، روز تولدت هم خوشحالی هم خوشحال نیستی؛
از یه سنی به بعد، روز تولدت به دنبال چروک، یه نگاه عمیق به کنار چشمهات می‏ندازی؛ به هوای موی سفید، انگشتهات رو لای موهات می‏کنی؛ از ترس چربی اضافه، دست روی شیکم و پهلوت می‏کشی؛
از یه سنی به بعد، رو نوک پنجه‏ی پا وامیسی تا بگی هنوز قدت نم نکشیده؛ چشم می‏دوونی رو دستات که ببینی چروک نشده؛

از یه سنی به بعد به خودت می‏گی سال تولد رو بی‏خیال! بیا فقط به روزها فکر کنیم...

به روزهای پیش رو... به روزهای باهم بودن

به روزهای قبل از "از یه سنی به بعد"...

4 کروکامنت:

hossein گفت...

خدایی دیگه خیلی داری بهش فک میکنی .. ما یه دختر خاله داریم به نام الی 33 سالشه و مجرده و میگه آدم تازه بعد سی درک میکنه خیلی چیزا رو و تا وقتی خودت نخوای پیر نمیشی ...

محمد حسین گفت...

حالا همین روز به روز هم قشنگه...

عطیه گفت...

اما ما هنوز به این سن که می گی نرسیدیم! باید خیلی روز بشمریم! آخرش هم اون به ما نمی رسه!
forever young رو بهت توصیه می کنم ای دوست! تولد عیدتم بازم مبارک!

مستفا گفت...

تولدت مبارک

ارسال یک نظر