از هرجا رد میشی تصویر یه چهره ی نامشخص محجبه میبینی که کنارش در مدح حجاب و عفاف جمله پردازی کرده ن.. خبر نمایشگاه حجاب و عفاف که یه طرف.. مقالات هرروزه در مورد حجاب و عفاف هم یه طرف.. کلن همه چی یه طرف، نقطه چین شعری که تو میدون گلها زدن هم یه طرف!
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم ... "زلف برباد مده تا ندهی بربادم"
واسه همچین پدر منحرفی کمال تاسف را دارم.
::
رو صندلی دندونپزشکی دراز کشیده م و به خاطرات دکترها گوش میدم:
"زنه اومده بود واسه تشخیص، فقط یه دندون نیش داشت! گفتم مادر باید بکشیش این و هم.. زد زیرگریه: اگه اینم بکشم دیگه با چی گوشه چادرم و نگه دارم؟!"
::
قبل از بیرون اومدن از دندونپزشکی میرم و تجدید آرایش میکنم.. گیره رو از شالم باز میکنم و شال و شل میکنم.. آخیش!
چادر و تا دم میز حراست شل رو سرم نگه میدارم و رسیده، نرسیده برش میدارم و شروع میکنم به تا کردن.. مسئول حراست وقتی داره نشانه ی عفاف و ازم تحویل میگیره با غضب میگه:" ازینجا که میری بیرون رژت و بزن."
- خب دارم میرم بیرون دیگه!
- بیروون! بیرون از اینجا!
می خندم:" تو خیابون؟"
با صدایی که از عصبانیت میلرزه میگه:" بیرون از اینجا، حالا خیابون، بیابون! هرجایی جز اینجا!"
برخلاف همیشه که من از این عفت زورچپونی شاکی و عصبانیم، امروز اونه که از این بی حیایی! و بی عفتی! من خشمگینه!
خدایا! تو چند درجه لبهای رژ زده رو سرخ میکنی؟؟
::
روزنامه:
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم ... "زلف برباد مده تا ندهی بربادم"
واسه همچین پدر منحرفی کمال تاسف را دارم.
::
رو صندلی دندونپزشکی دراز کشیده م و به خاطرات دکترها گوش میدم:
"زنه اومده بود واسه تشخیص، فقط یه دندون نیش داشت! گفتم مادر باید بکشیش این و هم.. زد زیرگریه: اگه اینم بکشم دیگه با چی گوشه چادرم و نگه دارم؟!"
::
قبل از بیرون اومدن از دندونپزشکی میرم و تجدید آرایش میکنم.. گیره رو از شالم باز میکنم و شال و شل میکنم.. آخیش!
چادر و تا دم میز حراست شل رو سرم نگه میدارم و رسیده، نرسیده برش میدارم و شروع میکنم به تا کردن.. مسئول حراست وقتی داره نشانه ی عفاف و ازم تحویل میگیره با غضب میگه:" ازینجا که میری بیرون رژت و بزن."
- خب دارم میرم بیرون دیگه!
- بیروون! بیرون از اینجا!
می خندم:" تو خیابون؟"
با صدایی که از عصبانیت میلرزه میگه:" بیرون از اینجا، حالا خیابون، بیابون! هرجایی جز اینجا!"
برخلاف همیشه که من از این عفت زورچپونی شاکی و عصبانیم، امروز اونه که از این بی حیایی! و بی عفتی! من خشمگینه!
خدایا! تو چند درجه لبهای رژ زده رو سرخ میکنی؟؟
::
روزنامه:
- خطاب به کروکودیل: موهات و افشون کن، بیا باز من و پریشون کن و برو
- کروکودیل خسته: اوهوک! که ببرنم جهندم با گیسام آویزونم کنن؟!
- توضیح صحنه: کروکودیل خسته در حال زدن پوشیه درراستای بالابردن استانداردهای عفاف و حجاب اسلامی
::
پ-ن: عقاید هرشخص به خود وی ارتباط داشته، هرگونه ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر از همین تریبون رد میشود.
::
پایان نامه:
امروز کروکودیل در آبهای اجبار شنا کرده بود.
- پیشنهاد: آدامس با طعم کروکودیل آزادی خواه
- قیمت: به میزان صدو نود و هشت ضربه شلاق!
- دستور مصرف: قبلن مخالفین کروکودیل را روشن نمایید!
16 کروکامنت:
خدا رو شکر که من چادر ندارم.راحت می تونم اون یه دونه دندونم رو هم بکشم و خلاص!
اه اه یه بار رفتم آرایشگاه این ری ضا اومد کامنت اولیو داد
من کللن هووووووق به اون خانوم حراست
خوب چزوندیش دمت گرم
یه دوتا از اون متلکای مشتیت هم میگفتی بش حال می کردیم
میخوام یه مقاله در مورد حجاب و عفاف نویسم توی آدامس با طعم کروکودیل منتشر کنم
چند روز پیش با رفیق شفیقم رفته بودم بیرون، اون هم درست سر ظهر(و البته پیاده)، یک دست مشکی پوشیده بودم... نگام کرد و گفت "مگه مرض داری اینطوری بپوشی؟" گفتم "میخواستم یه کم با بانوان مملکتم هم دردی کنم." هر چند که بعدش به غلط کردن افتادم...
یه قضیه ی مضحکی هم چند وقت پیش با همین گشت ارشاد اتفاق افتاده بود که توی این لینک نوشتمش:
http://bighanoun.blogspot.com/2010/07/blog-post_4328.html
روانم منهدم میشه این چیزها رو میبینم و میخونم.
زورکی کسی نخواد بره بهشت باس کیو ببینه.یه بار بگن همه دسته جمعی بریم پیشش و خلاص. والاااااا.
این چیزیه که همین دیروز در جای دیگه ای نوشته بودم:
بهتر نیست آزادی رو این جور معنا کنیم که هر کی هر جور دلش خواست رفتار و زندگی کنه و دیگران برای زندگی و عقایدش تصمیم نگیرن!؟
یکی دوست داره با حجاب کامل زندگی کنه و بر اساس عقایدش و یکی دیگه هم اتفاقاً بر اساس عقایدی که داره دوست داره وقتی میاد در جامعه هر جور که دلش میخواد باشه.اگه اون عقیده اول محترمه پس این عقیده دوم هم قابل احترام باید باشه وگرنه هر مخالفتی با هر کدومشون میشه زور و اجبار و در مقابل کلمه آزادی قرار میگیره.
و اینکه اگر کشف حجاب رضا خان امری غلط و خلاف انسانیت بود حجاب زورکی هم همین خصوصیات را خواهد داشت.
عجب کروکدیل دلربایی
همیشه فک می کردم کرکدیل حیوان وحست ناکیه اماانگار خیلیم بد نیست!
موهاتو بذار تو
من با اون بیت شعر خیلی حال کردم. یادم باشه همیشه به دخترم بگم. لووول
پیچیده مال یه دقیقه اشه!
جان من فکر کن !!!
ای جــــــــــــــــــان !!! کروکودیل چادر سرش بکنه !!!!
هه !!! هه !!! هه !!!!
نه ، جون من یه لحظه تصور کن !!!!
بعد اونوقت با همین چادر هم می خوای بری تو آب های استوایی شنا کنی ؟؟؟؟ :D
می گم ، مگه دندونپزشکیه هم حراست داشت ؟؟؟؟ آره ؟؟؟
ادرسدندون پزشكه رو ميدي؟ البته اگه كارش مثل كار خودت(نوشته هاي توپت) خوبه.به من هم يه سري بزي خوشحال ميشم
http://ghasederoozaneabri.blogspot.com/
دلم تنگ شده بود
چه خوب که هستی
*
*
این عمو رضا دیگه از شاگردی استعفاء داده . . .
:)
این عفاف چیز خوبیه مخصوصا اگه قرار باشه جلوی رئیس پلیس با عفاف نماز بخونی
نیش نه, عقللللللل
ارسال یک نظر