واسه دلگیریهای گاهبیگاه گاهی نمیشه کاری کرد.. واسه اجبارهای روزانه اغلب نمیشه کاری کرد.. واسه درمون درد ِ دوریت اما میتونی کاری کنی.. واسه نزدیکی دستهامون، آره! میتونم هرکاری کنم.. واسه تو همه کاری میکنم.. میدونم واسه من هرکاری میکنی..
::
مامان هما آروم میاد و کنار عروس ِ خاله میشینه.. چند ثانیه با لبخند براندازش میکنه و شروع میکنه به خوندن: "این دست کجه! کی میگه کجه؟.. مادرشوور؛ با من لجه!" عروس خاله میخنده و مامان هما ادامه میده: " مادرشوهرا خوبن، این عروسا بدن! والا! ناخالن!" همه میخندن، خاله از همه بیشتر! بهش میگم:" عروسه خودشا!"؛ با سرزنش نگام میکنه:" خودم میدونم، خودمم عروس بودم خب! واسه همین میگم! عروسا نخالهن!"
دیگه من چی دارم که بگم!
::
قاطی شعرهام میگردم، انگار یه نفر دیگه گفته باشه واسم غریبن.. دوستشون دارم، خیلی بیشتر از شعری که یه نفر دیگه میتونه گفته باشه و من تو دلم بگم کاش مال من بود!
دل ِ ما پوسیده
دو، سه رَج مانده به پایان برسد..
دل ِ من خشکیده
دو، سه قطره کف ِ دل مانده فقط
.
.
.
تو بگو سبز شویم
تو بگو تازه و سرزنده شویم
دل ِ من ریشه دهد..
دو، سه پیچک به اقاقیست فقط!
پ-ن مربوطه: من از دوسه سال پیش می دونستم این دوره چی میطلبه!
::
روزنامه:
::
پ-ن: ترس ِ غریبی دارم این روزها.. اگه کار ِ خوب پیدا نکنم؟ اگه اونجا درست نشه؟ اگه از همه جا رونده و مونده شم؟ اگه؟ اگه؟ اگه؟ ترس ِ غریب ِ مضحکی دارم این روزها! اگه این روزها نگذرن!
::
پایان نامه:
امروز کروکودیل در آبهای راکد شنا کرده بود.
::
مامان هما آروم میاد و کنار عروس ِ خاله میشینه.. چند ثانیه با لبخند براندازش میکنه و شروع میکنه به خوندن: "این دست کجه! کی میگه کجه؟.. مادرشوور؛ با من لجه!" عروس خاله میخنده و مامان هما ادامه میده: " مادرشوهرا خوبن، این عروسا بدن! والا! ناخالن!" همه میخندن، خاله از همه بیشتر! بهش میگم:" عروسه خودشا!"؛ با سرزنش نگام میکنه:" خودم میدونم، خودمم عروس بودم خب! واسه همین میگم! عروسا نخالهن!"
دیگه من چی دارم که بگم!
::
قاطی شعرهام میگردم، انگار یه نفر دیگه گفته باشه واسم غریبن.. دوستشون دارم، خیلی بیشتر از شعری که یه نفر دیگه میتونه گفته باشه و من تو دلم بگم کاش مال من بود!
دل ِ ما پوسیده
دو، سه رَج مانده به پایان برسد..
دل ِ من خشکیده
دو، سه قطره کف ِ دل مانده فقط
.
.
.
تو بگو سبز شویم
تو بگو تازه و سرزنده شویم
دل ِ من ریشه دهد..
دو، سه پیچک به اقاقیست فقط!
پ-ن مربوطه: من از دوسه سال پیش می دونستم این دوره چی میطلبه!
::
روزنامه:
- خطاب به کروکودیل: تموم ِ دنیا یک طرف، تو یک طرف عزیزم، عزززیـــــــزم!
- کروکودیل ِ خسته: تموم ِ دنیا یک طرف، توهم همون طرف عزیزم! عزیـــزم!
- توضیح ِصحنه: کروکودیل ِ خسته در حال ِ عوض کردن مسلسلی کانالها
::
پ-ن: ترس ِ غریبی دارم این روزها.. اگه کار ِ خوب پیدا نکنم؟ اگه اونجا درست نشه؟ اگه از همه جا رونده و مونده شم؟ اگه؟ اگه؟ اگه؟ ترس ِ غریب ِ مضحکی دارم این روزها! اگه این روزها نگذرن!
::
پایان نامه:
امروز کروکودیل در آبهای راکد شنا کرده بود.
- پیشنهاد: آدامس با طعم ِکروکودیل جلبکی
- قیمت: به میزان مورد نیاز!
- دستور ِ مصرف: (دستور مصرف ندارد)
18 کروکامنت:
اين روزا كه ميگذرن...خوب ميدوني...هنو هيچي نشده ارديبهشت تموم شد
شايد تو گير كني وسط اين روزا...اون بده
خودتو ول كن رو موجا...هم روزا ميگذرن هم بهت خوش ميگذره
تا دستاشو داري...تا وقتي همه كار برات ميكنه نباس غمي داشته باشي
نمیدونم همه چی اینقد سخته یا ما همه چی رو اینقد سخت گرفتیم یا همه چیزا ما رو خیلی سخت گرفتن یا اصلا این چیزایی که ما گرفتیم سختن یا هر چی سخته مال پای ماس یا ما هر چی زمین سخت و سفته میشه مستراح ما یا هر سختی که هس میاد سراغ ما یا....
هم چین موندم ان "عسر یسرا" کی میخواد بیاد واسه ما.مگه نمیگیم هست.خب بیاد دیگه.
خانوم منم یه چن ساعتی میشه استعفاییدم
بیا با هم فک کنیم به اینکه چی میشه
لعنت به هر چی سگ پدر ِ عوضی که نمی ذارن ادم عین بچه آدم کار کنه
امیدوارم بعدِ کلی سال وقتی باز این پست رو دیدی عین همین احساس های قسمت اول پست رو داشته باشی.
توصیه ایمنی: تا کار جدید و دندون گیری پیدا نکردید قید کار فعلی خود را نزنید.
.
دل ِ من ریشه دهد..
دو، سه پیچک به اقاقیست فقط!
اردیبهشتی ته نشین عجب حرفی زدی ، به درد من که دیگه نمی خوره چون استعفا رفته دست مدیر محترم
کرو...
تو هم قات زدی؟
کرو روزنامه خداا بود. میفهمی؟ خداااااا (با عصبانیت همراه با حس قدردانی)
آقا من تصمصم گرفتم دلمو از ريشه درآرم...خِلاص
وووووووووو .... ترسیدم
نزنی مارو نزنی مارو ما دوتا گیلاسیم
یعنی من عاشق پایان نامه هاتم!
پاشو پاشو چی؟
نگیره پاهاشو؟
فیلم یشمیو دیدی کرو؟
آخه لامصب از جون هم شیرینترههههههه
نترس، نترس اولش یه کم تاریکه ولی یه کم که چشات به تاریکی عادت کنه روشنایی رو هم می بینی
کرو پوست انداخته از اون خواب زمستونی بیدار شده !
روزنامه فوق العاده بود ((:
دوست داشته بیدیمَشزج
همه یه همچین تجربه ای داشتن بیش از یک بار اونم.
دونت واری هانی
ارسال یک نظر